داريد آن را بمن تحويل دهيد ، ولا ينقطع معذرت خواهى مى كرد ومى گفت ببخشيد كه اين قانون است كه من آن را اجرا مى كنم ، وضمنا بدانيد خوردن ونوشيدن واستعمال دخانيّات در اين قسمت ممنوع است.
وسپس آنچه را از من گرفته بود در يكى از صندوقچه هاى قفلدار متعدّدى كه در قسمتى از ديوار كار گذاشته بود گذاشت وآن را قفل كرد وكليدش را بمن داد ، وآنگاه مرا بطرف ميز مطالعه كوچكى كه شماره داشت وبر روى كارتى از پيش نامم بر آن نوشته شده بود برد وگفت : اينجا جاى مطالعه شما است بر روى ميز چند مداد سياه تراشيده ويك دسته كاغذ سفيد وچند فورم چاپى ويكدسته كاغذ آبى رنگ ويك مداد پاك كن ويك مدادتراش ويك خط كش مدرج ويك چراغ مطالعه ويك ذرّه بين بزرگ چراغ دار ويك ذرّه بين كوچك معمولى وجود داشت ، وگفت : ديروز كه عكس شما را بر روى پروانه ديدم وديدم كه چشم راستتان زير «شيلد» (بمعناى سپر كه مجازا بر چشم بندهاى طبّى كه بر روى چشم هاى جرّاحى شده مى گذارند اطلاق مى شود) است با خود گفتم : شايد شما نياز بذرّه بين بزرگتر وچراغ دار داشته باشيد از اين رو آن را هم برايتان آماده كرده ام ، ودر زير ميز هم زنگ اخبارى است كه با آن مى توانيد من يا ديگر كارمندان همكارم را ، اگر كارى داشتيد وچيزى خواستيد بپرسيد خبر كنيد.
وسپس يك جلد «فهرست» نسخ خطّى عربى وفارسى آن كتابخانه را براى من آورد ، ومن بنده كه خودم را براى مشاهده لا اقل چند مجلّد فهرست مهيّا كرده بودم ، با ناباورى به آن فهرستى كه فقط محتوى نام دويست وچند نسخه عربى وفارسى كه با ماشين تحرير نوشته بود نگاه كردم وگفتم : آيا فهرست