«اغرورقت العين : چشم اشك آلوده شد ولى ريزان نگشت» ثلاثى مجردش «غرق ، يغرق ، غرقا : در آب فرو رفتن»
(٣ ـ واجديّة)
واين از قبيل معنى نهم است كه در باب افعال گفته شد مانند :
«اعرورف الفرس : اسب داراى عرف شد» ومعنى عرف را در امثله مضارع آورديم.
(٤ ـ صيرورة)
واين از قبيل معنى هشتم است در باب تفعّل ، مانند :
«اعصوصب النّاس : مردم چند عصبة شدند» عصبة يعنى : دسته وگروه ، عصابة نيز گفته ميشود.
(٥ ـ تعدية)
ومعنى تعدية در باب افعال گفته شد ، مانند :
«اعروريت الحمار : بر الاغ برهنه سوار شدم» ثلاثى مجردش «عرى ، يعرى ، عريا : برهنه شدن» است.
«احلوليت الخضرة : سبزى را شيرين يافتم» ثلاثى مجردش «حلا ، يحلو ، حلاوة : شيرين بودن» است ، گفته اند : فعل متعدّى در اين باب فقط همين دو ماده است.
(١٢)
(باب افعوّال)
ماضى اين باب بر وزن «افعوّل» ميباشد ، حروف زياده اش