نشده.
اگر لام الفعل اول در اين باب يكى از حروف «يرملون» يعنى : ياء ، راء ، ميم ، لام ، واو ، نون باشد ، نون زائد در آن ادغام ميشود ، مانند «دلمس» كه در اين باب «ادلنمس» ميشود ، پس نون ادغام ميشود در ميم ، وميگوئى «ادلمّس ، يدلمّس ، ادلمّاسا» وادغام نون ساكن در هريك از حروف «يرملون» قاعده كلى است در همه جا ، وادلمّاس : بسيار تاريك شدن است.
(معانى باب افعنلال)
اين باب غالبا مطاوع رباعى مجرد است ، مانند امثله ماضى وامر كه مذكور شد ، وگاهى معنايش با رباعى مجرد يكى است ، مانند :
«فرسخة وافرنساخ» كه هردو بمعنى شكسته شدن سرما يا گرما يا تب يا امثال آنها است ، ودر قرآن از اين دو باب فعلى نيست.
(٣)
(باب افعللال)
ماضى اين باب بر وزن «افعللل» ميباشد ، حروف زياده اش همزه مكسورى است در اول صيغه ، ومكرّر شدن لام الفعل دوم وساكن شدن فاء الفعل ، ومفتوح شدن عين الفعل ، وساكن شدن لام الفعل اول است.
مضارعش بر وزن «يفعللل» است ، حرف مضارع بجاى همزه آورده شده ، ولام الفعل اول ساكن ولام الفعل دوم مكسور گشته.
صيغه هاى امر مانند باب افعنلال ساخته ميشود.