«تقشعرّ» صيغه مفرد مؤنث غائب است از فعل مضارع ، لرزه پوست كنايه از شدت خشية وهراس است.
امثله امر : «ليطمانن ، ليطمانّا ، ليطمانّوا ، لتطمانن ، لتطمانّا ، ليطماننّ ، اطمانن ، اطمانّا ، اطمانّوا ، اطمانّى ، اطمانّا ، اطماننّ ، لاطمانن ، لنطمانن ، اطمانانا وطمانينة : آرامش يافتن» رباعى مجردش «طمان ، يطمئن ، طمانة : آرامش دادن» است ، در قرآن از اين ماده بسيار آمده است.
وچون در آخر صيغه هاى اين باب سه لام الفعل جمع شده در بعضى صيغه ها واجب است لام الفعل دوم در سوم ادغام گردد ، زيرا دو حرف متماثل هستند ، ودر اين صورت لام الفعل دوم براى ادغام كردن ساكن ميشود وحركتش به لام الفعل اول منتقل ميگردد ، واين عمل در پنج صيغه اول ماضى ودر صيغه هاى مضارع غير از دو صيغه جمع مؤنث وهفت صيغه امر كه ضمير ساكن به آنها متّصل است ميباشد ، ودر صيغه هائى كه لام الفعل سوم براى اتّصال ضمير متحرّك ساكن شده اين ادغام ممكن نيست ، واين در نه صيغه ديگر ماضى ودو صيغه جمع مؤنث مضارع وامر است ، ودر پنج صيغه امر كه ضمير متّصل نيست وآخرش ساكن شده قاعده آن است كه ادغام نشود چنانچه در امثله مذكور شد ، ولى جائز است لام الفعل سوم را به فتحة يا كسرة حركت داد وآن ادغام را نمود ، وگفت : «ليطمانّ ، لتطمانّ ، اطمانّ ، لاطمانّ ، لنطمانّ» ودر ميزان مصدرش لام الفعل اول در دوم ادغام ميگردد وگفته ميشود : افعلّال وفعلّيلة ، زيرا