«يقلس ، قلسا وقلسانا : بيرون ريختن مائع از ظرف در اثر پرى»
«فرنس ، يفرنس ، فرنسة : نيكو تدبيركردن كارهاى خانه» ثلاثى مجردش «فرس ، يفرس ، فراسة : باطن بينى» است.
(٧ ـ فعلن)
اين صورت در آخر كلمه نون زياد شده ، مانند :
«برهن ، يبرهن ، برهنة : برهان آوردن» فعل از ثلاثى مجردش نيامده ، بلكه از باب افعال استعمال شده «ابره ، يبره ، ابراها» به همان معنى ، وبرهان بر وزن فعلان مصدر ثلاثى مجرد است.
" قحزن ، يقحزن ، قحزنة" گفته ميشود مثلا : " قحزن زيد عمرا حتّى تقحزن : زيد عمرو را زد تا افتاد ، ثلاثى مجردش" قحز يقحز ، قحزا : زدن وانداختن" است.
(٨ ـ فمعل)
اين صورت ميم پس از فاء الفعل زياده است ، مانند :
«همرج ، يهمزج ، همرجة : آشوب ودرهم كردن كار وخلط كردن اخبار» ثلاثى مجردش «هرج ، يهرج ، هرجا : واقع شدن در آشوب وفتنه» و «مرج ، يمرج ، مرجا» به همين معنى است.
(٩ ـ فعمل)
اين صورت ميم پس از عين الفعل زياده است ، مانند :
قصمل ، يقصمل ، قصملة : جداكردن" ثلاثى مجردش" قصل ، يقصل ، قصلا" به همين معنى است.