(١٠ ـ فعلم)
اين صورت ميم پس از لام الفعل زياده است ، مانند :
«اطلخمّ ، يطلخمّ ، اطلخماما» : سياه شدن «از باب افعللال ، رباعى مجردش» طلخم «استعمال نشده ، ثلاثى مجردش» طلخ ، يطلخ ، طلخا : سياه كردن است ، در حاشيه شرح نظّام گفته : زياده ميم در باب الحاق نادر است ، ولى نه چنين است بلكه بسيار است ، به كتب لغت مراجعه شود.
(١١ ـ فأعل)
اين صورت همزه ميان فاء الفعل وعين الفعل زياده است ، مانند
«نامل ، ينامل ، ناملة : راه رفتن مانند كسى كه به پايش زنجير است» ثلاثى مجردش «نمل ، ينمل ، نملا : تخدير شدن عضو مانند دست يا پا» كه در فارسى به خواب رفتن تعبير ميكنند.
(١٢ ـ فعأل)
اين صورت همزه ميان عين الفعل ولام الفعل زياده است ، ولى رباعى مجردش استعمال نشده ، بلكه از باب افعللال آمده است. مانند :
«اغطألّ السّحاب : ابر بر روى هم انبوه شد» ثلاثى مجردش «غطل السّماء : آسمان گرفته شد در اثر آنكه همه جا را ابر گرفت»
(١٣ ـ فعلأ)
اين صورت همزه در آخر فعل زياده است ، مانند :
" احرنبا ، يحرنبىء ، احرنباء : آماده شدن براى پيكار" رباعى مجردش استعمال نشده ، ثلاثى مجردش" حرب ، يحرب حربا : سخت