سالم بود ، گرچه مثالهائى از غير سالم در ضمن آورده شد ، اكنون غير سالم بيان ميشود.
فعل سالم آن است كه حروف اصلى آن از تضعيف وهمزه وحرف علّة خالى باشد ، وغير سالم آن است كه در حروف اصليش يكى از آنها باشد ، وفعل را در اين صورت غير سالم گويند ، زيرا با بودن يكى از اينها حروف اصلى سالم نميماند ، بلكه مورد بعضى از عوارض ميگردد ، واز اين جهت غير سالم گفته ميشود ، وجداگانه از آن بحث مينمايند ، واين تقسيم از نظر حروف اصلى كلمة است ، وبه فعل اختصاص ندارد ، بلكه در اسم نيز ميآيد ، وكلمه اى كه در آن ـ تضعيف باشد مضاعف ، وكلمه اى كه در آن همزة باشد مهوز ، وكلمه اى كه در آن حرف علّة باشد معتلّ ميگويند.
اكنون بى مناسبت نيست كه قبلا بيانى كلى از آن عوارض وغير آنها كه دانستنش در تمامى مباحث علم صرف مفيد است ايراد نمائيم ، سپس فعل غير سالم را در سه فصل بياوريم ، وآنها عبارت است از : اصل وفرع ، نقل ، حذف ، ابدال ، ادغام ، التقاء ساكنين ، ابتداء وقف ، درج ، افراد ، وممكن است در يك كلمه چندى از آنها واقع گردد ، واين عوارض در اسم وفعل وحرف هرسه واقع ميشود.
(اصل وفرع)
در مباحث علم صرف گاهى اصل وفرع گفته ميشود نظر به حروف اصلى وحروف زيادة در اسمى يا فعلى ، مثلا گفته ميشود : «يضرب» حروف اصليش «ض ، ر ، ب» وحرف زياده اش «ى» ميباشد ، و