لكن مقدّمه شناساندن شناختن است ، يعنى انسان بايستى اول حروف اصلى را از زياده تشخيص بدهد ، سپس بوسيله آن ميزان بديگرى بشناساند ، ولى در بسيارى از اسماء وافعال تشخيص حروف اصلى از زياده مشكل است ، وعلماء صرف در بعضى از آنها اختلاف كرده اند ، وآنها را به عنوان صيغ مشكلة در كتابهاى صرف ذكر نموده اند ، وانشاء الله بعضى از آنها را در خاتمه كتاب متذكّر ميشويم.
ودر اكثر موارد امتياز حروف اصلى از زياده واضح است ، وقاعدة آن است كه حتّى الامكان بايستى حروف كلمه را اصلى گرفت ، واز اين قاعدة در موارد مشتبه نبايد عدول كرد مگر در موردى كه زياده بودن حرفى بدليل ثابت شود.
وبراى تشخيص حروف زياده از اصلى در موارد مشتبهة شش نشانه است كه به هريك در بعضى موارد مشكلة امكان تشخيص ميباشد ، نه آنكه هريك از آنها در هرموردى نشانه وعلامت باشد ، وآنها عبارت است از :
١ ـ دانستن عدد حروف اصلى در كلمه ـ دانستى كه حروف اصول در فعل يا سه يا چهار است ، ودر اسم يا سه يا چهار يا پنج است ، پس اگر فعلى بيش از چهار حرف ، يا اسمى بيش از پنج حرف بود ، بايد يقين كرد كه حرف زائد در آن است ، ولى تشخيص آن حرف اگر مشتبه باشد به يكى از نشانه هاى ديگر ممكن است.
٢ ـ معرفت حروف زيادة ـ اگر حرفى غير از آن ده حرف در كلمه اى مورد شبهة شد كه اصلى است يا زائد ، ميگوئيم اصلى است