قرّاء در همه آيات اينگونه قرائت كرده اند ، وجائز است به اثبات الف خوانده شود ، چنانچه نافع كه يكى از قرّاء سبعة است در «انا احيى واميت» خوانده است ، ودر حالت وقف بايد به اثبات الف بخوانند ، وجائز است الف به هاء تبديل گردد و «انه» خوانده شود.
(وقف به حذف)
وآن نيز در چند مورد است :
١ ـ حذف ياء متكلّم واسكان حرف ماقبلش ، وآن بسيار شائع است ، مانند : («لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ :) شما را دينتان ومرا دينم ـ سورة الكافرون ـ ١٠٩ ـ آيه ٦» اصلش «دينى» بوده ، ومانند : («فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ :) پس ميگويد : پروردگارم گرامى داشت مرا ـ سورة الفجر ـ ٨٩ ـ آيه ١٥» اصلش «اكرمنى» بوده ، ونيز جائز است در حالت وقف ياء آورده شود ولى ساكن ، اما در حالت وصل بهتر است ياء را بياورند يا ساكن يا مفتوح ، وجائز است به كسره ماقبل ياء اكتفاء نمود.
٢ ـ حذف لام الفعل از مضارع اگر ياء يا واو باشد ، مانند : («وَاللَّيْلِ إِذا يَسْرِ :) سوگند به شب چون سير كند ـ سورة الفجر ـ ٨٩ آيه ٤» ، اصلش «يسرى» بوده ، واگر ياء را بياورند در حالت وصل ووقف بايد ساكن قرائت شود وهمچنان «يدعو».
٣ ـ حذف لام الفعل از اسم فاعل چه الف ولام داشته باشد يا نه در صورتى كه ياء باشد ومفتوح نباشد ، مانند : (عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعالِ :) داناى نهان وآشكار است بزرگ است ، برتر است