(وقف به اشمام)
اشمام در لغت : بو دادن است ، ووقف به اشمام آن است كه متكلم هنگام وقف دو لب را جمع كند چنانچه ميخواهد حرف مضمومى را اداء نمايد بطورى كه بيننده بفهمد حركت آخر كلمه ضمّه است ، ولى صداى حركت شنيده نشود ، واين وقف به حرف مضموم اختصاص دارد ، وآن را «اشمام» ميگويند ، زيرا كه گويا متكلّم حرف آخر را بوى ضمّه ميدهد.
(تتميم وتنبيه)
وقف از جنبه حكم يا واجب يا ممتنع يا جائز يا راجح يا مرجوح است ، وبراى هريك در قرآنها علامتى گذاشته شده ، وبحث مفصّل آن در علم قرائت مذكور ميباشد واين احكام وقواعدى كه گفته شد بايد در بكاربردن آنها در قرائت قرآن از قرّاء مشهور تبعيّت شود ، وقارى نميتواند آنها را در هركجا از قرآن بكار برد.
فصل (در مضاعف است)
مضاعف اسم مفعول است از باب مفاعلة ، ومضاعفة در لغت : چيزى را دو برابريا چند برابركردن است ، ودر اصطلاح ، مضاعف كلمه اى را گويند كه دو حرف اصلى آن از يك جنس باشد ، ومضعّف كه مصدرش تضعيف است نيز گفته ميشود ، وآن در ثلاثى چنان است كه عين الفعل ولام الفعل از يك جنس باشد ، مانند «مدد ، امتدد ، اعدد» ودر رباعى چنان است كه فاء الفعل با لام الفعل اول ،