آن واو است ، جز سه ماده كه بعضى از علماء ادبيّات نقل كرده اند : " قرا ، يقروء ، قرءا وقراءة وقرآنا : خواندن" واين فصيح نيست ، وفصيحش از باب" فعل يفعل" است چنانچه در قرآن خوانده شده ، و" مرأ ، يمروء ، مرءا : خوردن وجماع كردن" واين لغت نادرى است ، و" درأ ، يدرؤ ، دروءا : درخشيدن واين نيز نادر است ، وفصيحش" درّ ، يدرّ ، درورا" از فعل مضاعف است.
«جاء ، يجىء ، جىء ، مجيئا وجيئة : آمدن» ومهموز اللّام هرچه از اين باب آمده عين الفعل آن ياء ميباشد ، جز دو مادّه كه نيز نادر است : «حطا ، يحطىء ، حطا : پليدى انداختن» و «وكا ، يكىء ، وكا : تكيه كردن» ، ومادّه «هناء : گوارا شدن» از همه اين پنج باب آمده است.
وصرف مهموز اللّام مانند سالم است ، جز آنكه در بعضى موارد جائز است همزة ابدال به ياء يا واو شود. مانند «تبرّا ، يتبرّا ، تبرّءا : بيزارى جستن» كه «تبرّى ، يتبرّى ، تبرّيا» ، و «قارىء» كه «قارى» و «مقروء» كه «مقروّ» و «مساءة» كه «مساية» گفته ميشود ، وقلب همزة به حرف علّة وبرعكس در كلام عرب بسيار است.
(مهموز رباعىّ)
بسيار است ، وصرف تمامى آنها مانند سالم ميباشد ، ومهموز مضاعف ، مانند «بابا ، تاتا ، ثاثا ، جاجا» تا آخر حروف بيست وهشتگانه غير از خاء وعين وهمزة بهمين صورت آمده ، در كتب لغت مشاهدة شود.