ليهبن ، هب ، هابا ، هابوا ، هابى ، هابا ، هبن ، لاهب ، لنهب".
واز اين باب است : " حار ، يحار ، حر ، حيرا وحيرة وحيرا وحيرانا" و" نال ، ينال ، نل ، نيلا ونالا ونالة : به چيزى رسيدن و" عاف ، يعاف ، عف ، عيفا وعيافا وعيفانا : ناخوش داشتن" و" عام ، يعام ، عم ، عيما وعيمة : تشته بودن" واين سه ماده از باب" ضرب ، يضرب" نيز استعمال شده ، و" غار ، يغار ، غر ، غيرة وغيرا وغارا : رشك بردن".
وچگونگى اعلال ودليل مادّة وباب در اينها چنان است كه در واوىّ گفته شد.
واجوف يائى هرچه هست از اين دو باب آمده ، جز" هيؤ ، يهيؤ ، اهيؤ ، هياة وهياءة : زيبا پيكر بودن" كه از باب" شرف ، يشرف ، آمده وبدون اعلال تلفّظ شده گرچه از آن بابهاى ديگر نيز استعمال شده است ودر بعضى از كتابهاى لغت از باب" منع ، يمنع" نيز ضبط شده ، لكن ثابت نشده ، ودر بعضى ديگر از باب" نصر ، ينصر" ضبط كرده اند ، ولى اشتباه است.
(اعلال معتلّ العين)
خلاصه اعلال معتل العين آن است : كه عين الفعل در پنج صيغه اول ، ماضى هرچه باشد قلب به الف ميشود ، ودر نه صيغه ديگر حذف ميگردد ، وفاء الفعل مكسور ميشود جز آنكه واو غير مكسور باشد ، پس فاء الفعل در اين صورت مضموم ميگردد ، ودر مضارع حركت عين الفعل به فاء الفعل نقل ميشود ، واگر فتحه باشد عين الفعل قلب به الف ميگردد ، ودر دو صيغه جمع مؤنّث هرچه باشد عين الفعل حذف ميشود ، وصيغه هاى امر تابع مضارع