لن يضربن ، لن تضرب ، لن تضربا ، لن تضربوا ، لن تضربى ، لن تضربا ، لن تضربن ، لن اضرب ، لن نضرب" لن يضرب يعنى : نميزند يك مرد غائب ، وبر اين قياس ديگر صيغه ها وابواب.
وآخر معتلّ اللّام را نيز در آن پنج صيغه فتحة ميدهد اگر الف نباشد ، گرچه ضمّه محذوف شده ، چنانچه گوئى : «لن يرمى ، لن ترمى ، لن ترمى ، لن ارمى ، لن نرمى» و «لن يدعو ، لن تدعو ، لن تدعو ، لن ادعو ، لن ندعو» لكن «لن يرضى ، لن ترضى ، لن ترضى ، لن ارضى ، لن نرضى» بهمان حال است كه پيش از آمدن لن بوده ، زيرا الف قبول حركت نميكند.
(حروف ناصبة)
چهار حرف است كه آنها را حروف ناصبة گويند «ان ، لن ، كى ، اذن» واذن را «اذا» نيز مينويسند چنانچه كتابت قرآن است ، بر سر فعل مضارع داخل ميشوند ، وعملى كه در لن گفته شد از جهت لفظ مينمايند ، و «ان به كه» و «اذا به آن هنگام» و «كى به براى» و «لن به نه» ترجمة ميشود ، وناصبة يعنى نصب دهنده ، چنانچه لام امر ولاى نهى ولم ولمّا وكلمه شرط را كه ذكرش نشده جازمة گويند ، يعنى جزم دهنده ، ونصب وجزم ورفع وجرّ اقسام اعراب است كه در علم نحو بيان ميشود انشاء الله تعالى ، واعراب در اصطلاح : اختلاف آخر كلمة است به سبب عواملى كه بر كلمة داخل ميشود ، چنانچه صرف اختلاف ساختمان كلمه است بمنظور حصول معانى مختلفة ، وعلم نحو را علم اعراب نيز مينامند ، اكنون مثالهائى از حروف ناصبة