وآها ، واوّه ، يأوّه ، تاويها ، وتاوّه ، يتاوّه ، تاوّها «همه بمعنى آه كشيدن» ، واسم مشتقّ نيز دارد ، در قرآن است : («إِنَّ إِبْراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ :) همانا ابراهيم بردبار ، بسيار آه كشنده ، انابةكننده است ـ هود ـ ١١ ـ ٧٥» در روايت است كه اوّاه درباره ابراهيم يعنى بسيار خدا را ميخواند.
٥ ـ " بخ بخ" كلمه استحسان است ، يعنى : نيكوشمردن چيزى ودر فارسى" به به" ميگويند ، ودر آن چند لغت است ، در تواريخ وروايات منقول است كه در غدير خمّ پس از آنكه رسول خدا" صلىاللهعليهوآله" امير المؤمنين" عليهالسلام" را به خلافت منصوب فرمود ، مردم به عنوان تهنيت وبيعت با حضرتش مصافحة ميكردند ، عمر بن الخطّاب اول كسى بود كه آن حضرت را به اين كلمات تهنيت گفت : " بخ بخ يا ابا الحسن اصبحت مولاى ومولى كلّ مؤمن ومؤمنة : به به اى ابا الحسن شدى مولاى من ومولاى هرمؤمن ومؤمنه اى" ، وغير اينها كلماتى نيز هست.
(اسماء الاصوات)
چنانچه در فارسى براى خواندن يا راندن يا بازداشتن يا آرام كردن كودك يا حيوان كلماتى بكار برده ميشود ، مانند : كيش كيش ، پيش پيش ، چخ ، هين ، چش ، پيشت ، وغير آنها ، همچنان در عربى اينگونه اسماء بسيار است ، وآنها در معنى يا امر است يا نهى ودر اصطلاح اسم صوت ميگويند ، مانند : «هياهيا وهيد» براى راندن شتر ، و «ياه ياه» براى خواندن شتر ، و «هلا» براى راندن