شانه بسر" و" قنفذ : خارپشت" ، ورباعى مجرد بيشتر از اين سه وزن است.
٤ ـ «فعلل» مانند «درهم : پول نقره» و «خنصر : انگشت كوچك» و «بنصر انگشت دوم» واين دو بر وزن زبرج هم آمده و «تنتل ، وتنبل : كوتاه».
٥ ـ «فعلّ» مانند «قمطر : صندوقچه دفتر ونامه وكتاب» و «برند : فروغ شمشير» و «سبطر : مرد چالاك» و «هزبر : شير بيشه»
٦ ـ «فعلل» مانند «بخنق وبخنك وبرقع : روبنده ، وآن پارچه ايست كه صورت را به آن مستور نمايند» و «جخدب : ملخ سبز ومرد بلند بالا وشتر چالاك تيزرو» و «جندب : گونه اى از ملخ» و «سودد ، وسؤدد : مهترى» و «عندد : ديرينه وچاره» واين سه وزن اندك است ، وبعضى وزن ششم را ذكر نكرده اند ، واوزان ديگرى براى رباعى مجرد هست ، لكن آنها نادر ويا معرّب ويا منقول است ، مانند «بزرج : بزرگ وتغلب : نام انسانى ، ويثرب : نام مدينه منوّره ، وورنك : قسمى از ماهى ، وحلبس : دلاور ، وعلبط : گله گوسپند ، وسجلّ : نويسنده» وغير اينها.
(ابنيه اسم رباعى مزيد فيه)
زياده اش يا يك حرف است ، مانند : «مدحرج : غلطاننده» و «تدحرج : غلطيدن» كه ميم وتاء زيادة است ، و «بذلاخ : آنكه گويد ونكند» و «جنادل : زمين سنگلاخ» و «برجاس : نشانه» كه