الف در اينها زيادة است ، و «عصفور : گنجشك» و «برذون : ستور» كه واو زيادة است ، و «برنيق : گل ولاى نهر» كه ياء زيادة است ، و «حبنطى : كوتاه كلان شكم» كه نون زيادة است.
يا دو حرف است : مانند : " زعفران : گياهى است خوشبو" و" ترجمان. ترجمةكننده" كه الف ونون در اين دو زيادة است ، و" متدحرج : غلطنده «كه ميم وتاه زيادة است ، و» قمطرير : دشوار كه ياء وراء دوم زيادة است ، و «حلقانة : خرمائى كه قدرى از وى رسيده باشد» كه الف وتاء زيادة است.
يا سه حرف است : مانند «محرنجمة : گروه انبوه از حيوان وغيره» كه ميم ونون وتاء زيادة است ، و «اقشعرار : خشك سالى شدن» كه همزة والف وراء دوم زيادة است ، و «حندقوقى : گياهى است» كه واو وقاف دوم والف زيادة است.
يا چهار حرف است : مانند «ابر نشاقة : يك بار شاد شدن» كه همزة ونون والف وتاء زيادة است ، ورباعى مزيد فيه كه زياده اش پنج حرف باشد در خاطر ندارم ، مگر آنكه مثنّى يا مجموع يا منسوب باشد ، بلكه احتمال ميرود كه اسم مفرد نه حرفى در كلام عرب نباشد.
(ابنيه اسم خماسى مجرّد)
اسم خماسى مجرد را صد ونود ودو بناء متصوّر است ، لكن از آنها چهار بناء بيش نيامده است :
١ ـ " فعللل" مانند" سفرجل : به" كه در فارسى قديم" آبى وتوج" گفته ميشده ، و" حبرجل : لب كلفت" و" خبرجل : مرغى