ابن عبّاس ، امّ الحسن ، ابوطالب كه دو كلمه با هم مركب شده ، وكلمه اول به دوم اضافة گرديده ، وبراى فردى وضع نموده اند.
مركّب مزجىّ ، مانند : كردستان ، على اكبر ، بعلبكّ ، خداداد ، سيبويه ، كرمانشاه ، بزرگمهر ، حسنعلىّ كه دو كلمه را با هم مزج كرده اند ، وبراى فردى وضع شده وكلمه اول به دوم اضافة نشده.
مركّب اسنادىّ ، مانند : تابطّ شرّا ، جاد الحقّ ، شاب قرناها كه مثال اول ودوم علم است براى دو مرد ، وسوم علم است براى زنى ، ومثال اول فعل وفاعل ومفعول است ، ومثال دوم وسوم فعل وفاعل است.
واسم علم از جنبه وضع يا مرتجل است يا منقول :
مرتجل : اسمى است كه سابقه غيرعلميّت نداشته ، بلكه در اول دفعه واضع لفظى را اختراع كرده ونام گذارى نموده ، مانند : سعاد كه اسم زنى است ، وادد كه اسم مردى است ، ومرتجل گويند چون مرتجل در لغت ، كلامى است كه متكلّم قبلا درباره اش فكر نكرده باشد ، واين علم را مرتجل گويند چون قبلا در فكر وذهن كسى نبوده.
منقول : اسمى است كه در اصل اسم جنس بوده ، سپس براى فردى وضع شده ، وبيشتر اعلام از اين قبيل است ، مانند : زيد ، زياد ، فضل ، علاء ، رضا كه در اصل مصدر است ، وحارث ، فاضل ، احمد ، علىّ ، كريم كه در اصل اسم مشتقّ است ، واسد ، حنظلة ، نعمان ، صخر ، كلب كه در اصل اسم جامد است ، ومنقول گويند زيرا لفظ از معنائى به معنى ديگرى نقل شده است.