گذشت ، ودر تقسيم پنجم به تفصيل بيان خواهد شد.
اين مثالها كه تا حال آورديم از ماده" ضرب" بود ، واز هر ماده ومصدرى كه فعل بناء شود ، همين سه قسم ، وهمين چهارده صيغه است ، ومثالهائى كه در مطلب آينده ميآوريم از ماده" نصر : يارى كردن" ميباشد ، ماضى آن" نصر" ومضارعش" ينصر" است.
(موازنة)
از آن مثالها دانسته شد كه هرصيغه اى اصل وماده دارد ، وحروفى بر آن اصل زياد شده است ، اصل وماده هرصيغه اى را حروف اصلى نامند ، وآنچه زياده شده حروف زياده گويند ، وميزان در شناساندن حروف اصلى از حروف زياده «ف ـ ع ـ ل» را قرار داده اند. پس هرصيغه اى را بخواهند حروف اصلى آن را بشناسند ، واز حروف زياده ممتاز نمايند بجاى حروف اصلى" ف ـ ع ـ ل" آورند وحروف زياده را اگر باشد بصورت خود گذارند ، واين عمل را" موازنة : سنجش" نامند ، وگويند : فلان صيغه بر اين وزن است ، چنانچه در اين مثالها وصيغه ها گفته ميشود.
١ ـ نصر بر وزن فعل |
ينصر بر وزن يفعل |
لينصر بر وزن ليفعل |
٢ ـ نصرا بر وزن فعلا |
ينصران بر وزن يفعلان |
لينصرا بر وزن ليفعلا |
٣ ـ نصروا بر وزن فعلوا |
ينصرون بر وزن يفعلون |
لينصروا بر وزن ليفعلوا |
٤ ـ نصرت بر وزن فعلت |
تنصر بر وزن تفعل |
لتنصر بر وزن لتفعل |
٥ ـ نصرتا بر وزن فعلتا |
تنصران بر وزن تفعلان |
لتنصرا بر وزن لتفعلا |
٦ ـ نصرن بر وزن فعلن |
ينصرن بر وزن يفعلن |
لينصرن بر وزن ليفعلن |