كنه در علم نحو بيان ميشود ، وعلم صرف مخصوص ساختمان كلمة است ، واسم معرب را متمكّن ، ومبنىّ را غيرمتمكّن نيز ميگويند ، يعنى : متمكّن از تصريف ، وغيرمتمكّن از تصريف ، زيرا اسم مبنىّ مانند حرف درش هيچگونه تصريفى نيست.
(تقسيم پنجم)
اسم يا معرفة است يا نكرة :
معرفة : اسمى است كه معنى آن در ضمن كلام از جهتى معيّن باشد وشناخته گردد ، وآن شش است : " علم ، ضمير ، اسم اشارة ، موصول ، اسم محلّى به ال ، اسم مضاف به يكى از اينها ، شاعر گفته.
«معارف شش بود مضمر اشارة |
|
علم ذو اللّام موصول اضافة» |
١ ـ «علم» وآن در تقسيم سوم بيان شد ، وجهت معرفة بودنش وضع لفظ است براى فرد معيّن ، وآن پنج قسم ديگر گرچه معرفة است ، يعنى از جهتى معيّن است وشناخته شده ، لكن اسم جنس است ، يعنى معنايش كلّىّ وبر افراد بسيار صدق مينمايد.
٢ ـ «ضمير» وآن مضمر وكناية ومكنّى نيز گفته شده ، وآن مانند فعل چهارده صيغه است ، شش غائب وشش حاضر ، ودو متكلّم ، بلكه چهارده صيغه فعل باعتبار ضمير است ، وفعل خودش يكى است چنانچه در مبحث افعال دانسته شد ، وضمير يا مرفوع است يا منصوب يا مجرور ، ومرفوع ومنصوب هركدام يا منفصل است يا متّصل ، ومجرور فقط متّصل است ، اين ميشود پنج قسم :