مانند «مكرم ، مهلك ، مألك» بمعنى : كرم وهلاكت ورسالت.
وگاهى بر آخر اين مصدر تاء ملحق ميشود ، مانند «مرحمة ، مسعاة ، محمدة ، معونة ، مقدرة ، مكرمة ، مهلكة ، معذرة ، مفسدة ، مودّة ، مقالة ، مساءة ، مذهبة ، مهابة ، مهانة ، منجاة ، مرضاة ، مغزاة ، مذمّة مظلمة ، مظنّة ، مغفرة ، معصية ، معيشة ، محمية ، مادبة ، معتبة ، مردّة ، محالة ، معرفة».
ومصدر ميمىّ در غير ثلاثى مجرد بر وزن اسم مفعول آن باب ساخته ميشود ، وبيان اسم مفعول خواهد آمد ، مانند «معتقد ، معتمد ، مخرج ، مسترحم ، مدحرج» بمعنى : اعتقاد ، اعتماد ، اخراج ، استرحام ، دحراج است ، واين نيز قياسى است ، واين قسم مصدر را ميمى گويند ، زيرا در اولش ميم است.
٤ ـ «مصدر وصفىّ» وآن يا بر وزن اسم فاعل مؤنث يا اسم مفعول است. مانند «كاذبة ، عافية ، عاقبة ، باقية ، كافية» بمعنى : كذب ، عفو ، عقب ، بقاء ، كفاية استعمال شده است ، ومانند «ميسور ، معسور ، مرفوع ، موضوع ، معقول ، محلوف ، مجلود ، مفتون ، مكروهة ، مصدوقة» بمعنى : يسر ، عسر ، رفع ، وضع ، عقل ، حلف ، جلادة ، فتنة ، كراهة ، صدق استعمال شده است ، واين قسم را مصدر وصفى گويند ، زيرا اسم فاعل ومفعول وامثال آنها را در اصطلاح وصف ميگويند.
٥ ـ «مصدر جعلىّ» وآن را مصدر صناعى ومنحوت نيز ميگويند ، وآن چهارگونه است ، سه از آنها با اشتقاق افعالش در آخر تقسيم سوم از مبحث افعال بيان شد ، ويك قسم ديگر كه اينك مذكور ميشود واشتقاق