فعلى ندارد ، مانند «جاهليّة ، انسانيّة ، جوهريّة ، عرضيّة ، الاهيّة ، ربوبيّة ، حجريّة ، حيوانيّة ، كمّيّة ، كيفيّة ، عالميّة ، فاعليّة ، حرّيّة ، مصدريّة ، اسبقيّة ، ارجحيّة ، رجوليّة ، انوثيّة روحيّة ، نفسيّة ، بدنيّة» وجعل اينها چنان است كه ياء مشدّدى وتائى در آخر هراسمى بخواهند ملحق مينمايند ، ومعنايش : صفت لازم آن اسم است ، مثلا انسانيّة يعنى : صفتى كه انسان بايد داشته باشد ، جاهليّة يعنى : صفتى كه لازمه جاهل است ، ربوبيّة يعنى : صفتى كه ربّ دارا است ، انوثيّة يعنى : صفتى كه در انثى ثابت است ، رجوليّة يعنى : صفتى كه در رجال بايد باشد ، وگاهى از حرف گرفته شود ، مانند «انّيّة ، لمّيّة ، هليّة» كه بمعنى «ثبوت وعلّيّة وسؤال» است ، واز «انّ ولم وهل» گرفته شده.
٦ ـ «مصدر عددىّ» وآن را مصدر المرّة نيز ميگويند ، وبيان عدد ومرّة فعل را با آن ميكنند ، ووزنش در ثلاثى مجرد «فعلة» واستعمالش چندگونه است.
اگر بخواهند بيان كنند كه فعل يك مرّة واقع است ، مثلا گويند : «ضربت ضربة : يك بار زدم» و «وقفت وقفة : يك بار وقوف نمودم»
واگر فعل مصدر اصليش بر اين وزن آمده باشد با وصف «واحدة» ميآورند تا اشتباه با مصدر تاكيدى نشود ، مانند «رحمته رحمة واحدة» و «دعوته دعوة واحدة» زيرا رحمة ودعوة مصدر اصلى رحم يرحم ودعا يدعو است.
وگاهى وصف واحدة براى توضيح آورده ميشود. زيرا وزن «فعلة» براى افهام وحدت كافى است ، وآن وزن مصدر اصلى هم نيست ،