كلمه مركّب گرفته اند ، واز اين جهت تصغير را در جزء اولش قرار داده اند ، وآن ملحقات را به حال خود ابقاء كرده اند.
(تصغير مركّب)
هراسمى كه از دو كلمه مركب شده تصغير در جزء اولش واقع ميشود. وجزء دوم به حال خود ابقاء ميگردد ، مانند «عبد الله ، بعلبكّ : يكى از بلاد شام ، معديكرب : نام يكى از بزرگان عرب قبل از اسلام ، اردستان : يكى از بلاد ايران ، عين الحياة» در تصغير اينها گوئى : «عبيد الله ، بعيلبكّ ، معيديكرب ، اريدستان ، عيين الحياة»
(تصغير ترخيم)
ترخيم در لغت آسان كردن است ، ودر اينجا مقصود آن است كه اسمى زوائدش را اسقاط كنند ومجرّد آن را مصغّر نمايند ، در صورتى كه با بودن زوائد امكان تصغير باشد ، مانند «كامل ، حارث ، احمد ، عصفور ، محمود» در تصغير ترخيم ميگوئى : «كميل ، حريث ، حميد ، عصيفر ، حميد» ودر غير ترخيم ميگوئى : «كويمل ، حويرث ، احيمد ، عصيفير ، محيميد» پس اگر بدون حذف امكان تصغير نبود آن را ترخيم نميگويند ، مانند «مستخرج» كه تصغيرش «مخيرج» است.
(تصغير مثنّى ومجموع)
اسم مثنّى وجمع سالم در مفردش تصغير ميشود ، وعلامت تثنية وجمع به حال خود است ، مانند «رجلان ، مسلمين ، قائمون ، مالكين ، ضاربات ، ناصرتان ، منصورتين» در تصغير اينها ميگوئى :