كردن الفى پيش از واو ، مانند «حبلى ، كبرى ، معزى» ميگوئى : «حبلىّ ، كبرىّ ، معزىّ يا حبلوىّ ، كبروىّ ، معزوىّ ، يا حبلاوىّ ، كبراوىّ ، معزاوىّ».
واگر الف زائد است وحرف دوم متحرّك است فقط حذف است ، مانند «جمزى : شتر تندرو ، بردى : نهرى است در شام» ميگوئى : «جمزىّ ، بردىّ».
واگر الف در مرتبه پنجم وبيشتر است هرچه باشد محذوف ميگردد ، مانند «مراماة ، مرامى ، حبارى ، براثى : محلّى است در بغداد ، قبعثرى : شتر بزرگ ، عاشورى ، جمادى ، مصطفى ، مرتضى ،» ميگوئى : " مرامىّ ، مرامىّ ، حبارىّ ، براثىّ ، قبعثرىّ ، عاشورىّ ، جمادىّ ، مصطفىّ مرتضىّ ، ومصطفوىّ ومرتضوىّ چنانچه متداول شده غلط است ، وبعضى نقل كرده اند كه اگر حرف اصلى باشد مانند اين دو مثال جائز است.
(نسبت در اسم ممدود)
اگر براى تانيث است همزة قلب به واو ميشود ، مانند «حمراء ، صفراء ، صحراء» ميگوئى : «حمراوىّ ، صفراوىّ ، صحراوىّ»
واگر همزة اصلى است ، مانند «وضّاء ، قرّاء» بحال خود ابقاء مينمائى وميگوئى : «وضّائىّ ، قرّائىّ».
واگر همزة زائد است وبراى تانيث نيست ، مانند «علباء ، حرباء : جانورى است» جائز است ابقاء وقلب ، چنانچه گوئى : «علبائىّ وعلباوىّ ، حربائىّ وحرباوىّ».
وهمچنين اگر همزة اصلى ومقلوب از ياء يا واو باشد ، مانند