هم به همين صورت است ، ودر مؤنثش تاء محذوف ميگردد ، وهمچنين است در نسبت به اسم منسوب ، مانند «مالكىّ ، شافعىّ ، اشعرىّ ، معتزلىّ» كه لقب بعضى از پيشوايان اهل سنّت است ، اگر بخواهند پيروان آنان را به آنان نسبت دهند به همين صورت گفته ميشود.
واگر هردو ياء زائد نيست جائز است به اين صورت ، وصورت چهار حرفى منسوب شود ، مانند «مرضىّ ، مرمىّ» ميگوئى : «مرضوىّ ، مرموىّ يا مرضىّ ، مرمىّ».
ولى اگر آخرش واو مشدّد است بحال خود باقى است ، زيرا اجتماع واو مشدّد با ياء مشدّد كلمة را ثقيل نميكند «(برخلاف دو ياء مشدّد) مانند» كوّة : روزن ، هوّة : گودال ، جوّ : فضاء ، عدوّ ، عدوّة ، مدعوّ ، ميگوئى : «كوّىّ ، هوّىّ ، جوّىّ ، عدوّىّ ، مدعوّىّ».
(اسمى كه بر وزن فعيل يا فعيل است)
به حذف ياء وابقاء ياء هردو استعمال شده است ، ودر صورت حذف ، عين الفعل بايد مفتوح گردد ، مانند «قريش ، ثقيف ، عتيك ، هذيل ، سليم» گفته شده : «قرشىّ ، ثقفىّ ، عتكىّ ، هذلىّ ، سلمىّ» ودر «عقيل ، جميل ، عقيل ، اويس ، كميل» گفته شده «عقيلىّ ، جميلىّ ، عقيلىّ ، اويسىّ ، كميلىّ».
(اسمى كه بر وزن فعيلة يا فعيلة است)
نيز بر دوگونه آمده ، مانند" حنيفة ، ربيعة ، بجيلة ، صحيفة" نسبت در اينها" حنفىّ ، ربعىّ ، بجلىّ ، صحفىّ" آمده ، ودر" سليمة عميرة ، سليقة ، طبيعة ، بديهة ، طويلة ، جليلة : سليمىّ ، عميرىّ ،