٤٠ ـ " افاعلة وفعالله ومفاعلة" جمع واقع ميشود براى اسم عجمىّ واسمى كه آخرش ياء نسبت باشد وغير آن ، مانند" اشعرىّ : منسوب به ابو الحسن اشعرىّ كه يكى از پيشوايان سنّيان بوده ، ارمنىّ : منسوب به ارمنستان ، قيصر : پادشاه روميان در قديم ، كسرى : لقب پادشاهى از ايران ، ابليس : نام پدر شياطين ، ازرقىّ : منسوب به نافع بن ازرق كه يكى از رؤساء خوارج بوده ، بربرىّ : منسوب به بربز ، زنديق : بى دين ، اسوار : سردار فارسيان ، دمشقىّ : منسوب به دمشق ، صيرفىّ : صرّاف ، مغربىّ : منسوب به مغرب ، مشرقىّ : منسوب به مشرق " در جمع اينها گوئى : " اشاعرة ، ارامنة ، قياصرة ، اكاسرة يا كساسرة ، ابالسة ، ازارقة ، برابرة ، زنادقة ، اساورة ، دماشقة ، صيارفة ، مغاربة ، مشارقة".
(چند مطلب)
١ ـ صيغه هاى جمع براى مفرداتى كه گفته شده كلّيّت ندارد ، بلكه بناء بر غالب است ، يعنى : هر يك از آنها جمع مفردات ديگرى ممكن است واقع شود ، وهرنوعى از آن مفردات ممكن است جمع ديگرى داشته باشد.
٢ ـ چهار صيغه اول از اين چهل صيغة را" جمع قلّة" گويند ، وبقيّة را" جمع كثرة" مينامند ، وگفته اند : جمع قلّة را براى سه تا ده ميآورند ، وجمع كثرة براى سه تا هرعددى كه باشد ، وجمع قلّة بعضى از احكام لفظيّة دارد كه جمع كثرة ندارد ، مانند تصغير ، چنانچه گفته اند : جمع قلّة مصغّر ميشود وجمع كثرة نميشود ، وتقييد جمع قلّة براى آن عدد در صورتى است كه نكرة باشد ، نه مانند" قوا انفسكم :