١٦ ـ جمع براى افراد است ، ولى در بعضى موارد براى اجزاء يك چيز استعمال شده ، مانند" برمة اعشار : ديگ سنگى شكسته ، قلب اعشار : دل پاره پاره ، رمح اقصاد : نيزه شكسته ، ثوب اسمال : جامه كهنه پاره ، نطفة امشاج : آميخته «واز اين جهت گفته اند جمعى است كه صفت مفرد گرديده ، وبر وزن» افاعيل «مجموع ميشود ، وگاهى اين جمع صفت مفرد ميشود ، ولى اجزاء در كار نيست ، مانند» ثوب اخلاق : جامه كهنه ، ناقة اسماط : شتر ماده بى داغ ، نعل اسماط : كفش بى پينه".
(خاتمة)
در اسماء العدد وصيغ مشكلة ومسائل التّمرين.
(اسماء العدد)
وسخن در آنها از چند جهت است :
١ ـ اصول اعداد ، وآنها عبارت است از" واحد ، اثنان ، ثلاثة ، اربعة ، خمسة ، ستّة ، سبعة ، ثمانية ، تسعة ، عشرة ، عشرون ، ثلاثون ، اربعون ، خمسون ، ستّون ، سبعون ، ثمانون ، تسعون ، مائة ، الف واز عشرون تا تسعون جمع نيست ، بلكه شبه جمع است ، زيرا عشرون مثلا اگر جمع عشرة باشد حدّاقلّ مدلولش سى ميشود ، وثلاثون وتسعون اگر جمع ثلاثة وتسعة باشد حدّاقلّ مدلول آنها نه وبيست وهفت ميشود. ودر كلام عرب غير از اينها الفاظى براى عدد نيست ، وغير از اينها هرچه هست مشتقّات وتركيبات اينهاست ، چنانچه بيان خواهد شد.
٢ ـ تركيب اعداد ، از يازده تا نوزده بى واو تركيب ميشود ،