زيد الماء : طلب كرد زيد آب را" متعدى است.
اين مثالها از ماضى آورده شد ، مثالهاى مضارع وامر آنها را با قاعده اى كه در دست است تمرين نمائيد.
(٨ ـ اصابة)
اصابه بمعنى رسيدن وبرخوردكردن چيزى به چيزى است ، ومصدر باب افعال است ، وفعلش «اصاب ، يصيب» ميباشد ، واين ماده در اين باب متعدى است ، مفعول ميگيرد ، چنانچه گفته ميشود «اصاب ضرر زيدا : زيد را ضررى رسيد» «يصيب بلاء خالدا : خالد را بلائى برخورد ميكند» در اين دو مثال «ضرر وبلاء» فاعل ، و «زيد وخالد» مفعول است.
لكن از لفظ فاعل ، فعلى مشتقّ ميكنند ، ومفعول را بصورت فاعل ميآورند ، وهمان معنى را ميدهد ، ولى فعل از جهت لفظ غير متعدى ميشود ومفعول ندارد ، مانند.
«اضرّ زيد : زيد را ضررى رسيد».
«اقحط اهل البلد : اهل شهر را قحط رسيد» قحط : يافت نشدن آذوقه است ، واگر بخواهى با ماده «اصابة» بياورى ميگوئى : «اصاب القحط اهل البلد : اهل شهر را قحط رسيد» ومثالهاى ديگر نيز بر همين منوال است.
«اسنى القبيلة : قبيله را سنة برخورد كرد» سنة : خشكسالى است ، وبر اين معنى «اسنت» نيز گفته ميشود.
«اغيمت السّماء : آسمان را غيم گرفت» غيم : ابر است.