وگوسفند وشتر است.
" اقبرت زيدا : براى زيد قبر قرار دادم" قبر : گور است ، در قرآن فرموده : " ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ : سپس خدا او را ميرانيد پس برايش قبر قرار داد عبس ـ ٨٠ ـ ٢١". اركبت ابنى : براى پسرم مركبى قرار دادم"
ومعنى ديگرى براى قراردادن در باب افعال هست ، وآن چنان است كه فعل دو مفعول دارد ، ومفعول دوم به ماده فعل متّصف ميگردد وبراى مفعول اول قرار داده ميشود ، مانند.
«اشفاك الله عسلا : خدا عسل را براى تو شفاء قرار دهد»
«اسقيتك اهابا : اهابى را براى تو سقاء قرار دادم» اهاب : پوست حيوان است ، سقاء : مشك است كه در آن آب وشير وغير آن ميريزند.
(١٥ ـ امتناع)
امتناع : نشدن است ، ومقصود در اينجا نشدن فعل است براى فاعل ، واين نيز غير متعدى است ، مانند
«اشفى العليل. بيمار شفاء داده نشد»
(١٦ ـ اعانة)
اعانه : كمك كردن است ، ودر اين باب كمك كردن فاعل است مفعول را در ماده فعل ، واين معنى متعدى است در باب افعال ، مانند :
«اعكمت زيدا : كمك كردم زيد را در عكم» عكم : بسته بندى