وعدل بندى كردن متاع است".
«احلبتك : كمك كردم تو را در حلب» حلب : دوشيدن است.
«احملت اخى : كمك كردم برادرم را در حمل» حمل : باركردن است.
«ابغيت ابى : كمك كردم پدرم را در بغية» بغية : جستجو كردن است.
(١٧ ـ ضدّ ثلاثى مجرّد)
يعنى : ماده اى در ثلاثى مجرد به يك معنى است ، وبه باب افعال كه برده ميشود ضد آن معنى است ، مانند :
«نشطت الحبل : گره كردم ريسمان را گرهى آسان»
«انشطت الحبل : باز كردم ريسمان را»
«ترب زيد : خاك نشين شد زيد» يعنى : تهى دست شد.
«اترب زيد : مال در دستش چو خاك آمد» يعنى : ثروتمند شد.
«خفيت امرى : كارم را آشكار كردم»
«اخفيت امرى : كارم را پنهان كردم»
(٢)
(باب تفعيل)
ماضى اين باب بر وزن «فعّل» ميباشد ، ثلاثى مجرد هرچه باشد به اين باب كه آورده شود عين الفعل مشدد ، ومفتوح ميگردد اگر مفتوح نباشد ، وعلاماتى كه به چهارده صيغه اش ملحق ميشود