٤ ـ بسيارى فعل وفاعل در فعل متعدى ، مانند : «جرّحوا خالدا : بسيار مجروح كردند خالد را»
٥ ـ بسيارى فعل ومفعول ، مانند : («غَلَّقَتِ الْأَبْوابَ) زليخا درها را بست» اين مثال در سوره يوسف ، آيه ٢٣ ـ است ، ومانند : " قطّعت الحبل : ريسمان را پاره پاره كردم ، فرق اين دو مثال آن كه در مثال اول بسيارى مفعول پيش از عمل بوده ، ودر مثال دوم بسيارى پس از عمل شده ، ومانند مثال دوم است " فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ : پس آب آتشين روده هاى آنان را پاره پاره كرد" اين مثال در سوره محمد ص آيه ١٥ ـ است ، ونيز مانند آن است (" قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ) آن جماعت زنان دستهايشان را پاره پاره كردند ، سوره يوسف آيه ٣١".
٦ ـ بسيارى فعل وفاعل ومفعول ، مانند : («يُذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ :) سر ميبريدند پسرهايتان را ، سوره بقره ـ آيه ٤٩»
(٣ ـ مبالغة)
مبالغة : كوتاهى نكردن در كار است ، ومقصود در اينجا آن است كه باب تفعيل در بعضى ماده ها دلالت ميكند كه فعل به نهايت كمال است ، وفرقش با تكثير آن است كه آن در كميت وعدد فعل وفاعل ومفعول است ، واين در كيفيت وچگونگى فعل است ، مانند : «صرّحت الحقّ : حق را كاملا آشكار كردم» ثلاثى مجردش «صرح ، يصرح ، صرحا» است ، صرح : آشكاركردن است.
«صيّحنا : بلند صيحة زديم» ثلاثى مجردش «صاح ، يصيح ، صيحة وصياحا» است ، صيحة وصياح : بانگ زدن است.