به جهت مفعوليّت هيچ يك نيست ، گرچه در واقع مفعول يكديگر باشند واز اين جهت مشتركين همه بصورت فاعل آورده ميشوند ، مانند :
(«وَلَوْ شاءَ اللهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ :) واگر خدا ميخواست اقتتال نميكردند كسانى كه پس از پيغمبران بودند ـ بقره ـ ٢ ـ ٢٥٣» «اقتتال : اختلاف وجنگيدن است».
(«اللهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ :) خدا حكم ميكند ميان شما روز قيامت در آنچه اختلاف كرديد در آن ـ حج ٢٢ ـ ٦٩» اختلاف ميان افراد آن است كه در يك موضوع هركس عقيدة ونظرى داشته باشد والبتّه يكى از آنها حقّ وباقى باطل است زيرا حقّ در يك موضوع متعدّد نميشود.
«اجتورنا : همسايگان شديم» اين فعل از «جار» مشتق است وآن به معنى همسايه است ، واشتراك آنان در سكونت يك مكان است ، مانند خانه ومحلّة وديه وشهر.
(٣ ـ تعدية)
ومعنى آن در باب افعال گذشت ، مانند :
«ما اقتعدك عن امرك؟ : چه چيز بنشانيد تو را از كارت» ثلاثى مجردش «قعد : نشست» متعدى نيست.
(٤ ـ اتّخاذ)
اتخاذ : گرفتن است ، يعنى باب افتعال دلالت ميكند برگرفتن فاعل چيزى را كه فعل از آن مشتق شده ، واين معنى مشابه معنى سيزدهم است در باب افعال ، مانند :