در پى «تجرّع» است.
(«قَدْ يَعْلَمُ اللهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ :) بتحقيق خدا داناست بكسانى از شما كه تسلّل ميكنند ـ نور ـ ٢٤ ـ ٦٣» «تسلّل» از «سلّ» مشتقّ است ، وسلّ : بيرون كشيدن چيزى است از ميان چيزى ، وتسلّل : آن است كه كسى خود را از ميان جمعيتى يا غير آن كم كم بيرون كشد بطورى كه بخواهد كسى متوجه نشود.
آيه در مذمّت كسانى است كه مخفيانه از محضر پيغمبر «صلىاللهعليهوآله» خارج ميشدند وبه فرموده اش گوش نميدادند ، ميفرمايد : خدا به آنان داناست گرچه كسى متوجه آنان نباشد.
«تدخّلت فى الامر : بتدريج در كار داخل شدم»
(٤ ـ اتّخاذ)
چنانچه در معنى چهارم باب افتعال بيان شد ، مانند :
«تقدّم زيد القافلة : پيشى گرفت زيد از قافلة» ثلاثى مجردش «قدم ، يقدم ، قدما ، قدامه. پيش بودن» است ، وضدّ «تقدّم» «تاخّر» ميباشد ، در كلام اميرالمؤمنين «عليهالسلام» است :
«تجهّزوا رحمكم الله فقد نودى فيكم بالرّحيل : جهازگيرى كنيد خدا شما را رحمت كند چه بتحقيق كه در ميان شما بانگ كوچ كردن در داده شد ـ نهج البلاغة ـ ١٩٩» لوازم وحوائج هركارى را مانند «جنگ ، مرگ ، عروسى ، مسافرت» جهاز گويند ، در اينجا مقصود لوازم سفر آخرت است كه ايمان وعمل صالح باشد.
«تطرّق زيد الى الكسب : زيد راهى سوى كسب گرفت»