«زيد يتصيّد : زيد طلب صيد ميكند» صيد : شكار است.
(٨ ـ صيرورة)
صيرورة : شدن است ، ومقصود آن است كه فاعل چيزى كه نيست بشود ، مانند.
«تصوّف زيد : زيد صوفىّ شد»
«تهوّد : يهودىّ شد»
«تنصّر : نصرانىّ شد»
«تسلّم : مسلمان شد»
«تكوّف. از اهل كوفة شد»
(٧)
(باب تفاعل)
ماضى اين باب بر وزن «تفاعل» ميباشد ، تاء مفتوحى در اول ثلاثى مجرد ميآورند ، والفى ميان فاء الفعل وعين الفعل زياد ميگردد ، وعين الفعل مفتوح ميشود ، اگر نباشد.
مضارعش بر وزن «يتفاعل» است ، به اضافه كردن حرف مضارع بر سر ماضى ، بى تغيير ديگرى جز حركت لام الفعل.
صيغه هاى امر چنان است كه در باب تفعّل دانسته شد.
مصدر اين باب بر وزن «تفاعل» است.
امثله ماضى : " تواعد ، تواعدا ، تواعدوا ، تواعدت ، تواعدتا ، تواعدن ، تواعدت ، تواعدتما ، تواعدتم ، تواعدت ، تواعدتما ، تواعدتنّ ، تواعدت ، تواعدنا ، تواعدا : با هم وعدة گذاشتن ،