از نهاد مكر بتان موى ميان به بستن نطاق اشفاق بگشايد ، از رشك درياى دلش محيط به نوعى در جوش كه حركت موج نبضش ماهيان را در گرداب اضطراب انداخته ، واز غيرت سحاب طبعش سحاب به نحوى در خروش كه خفقان وموى برقش را تابش برق با رعد كر ساخته.
نبض آزمائى جالينوس خروش در سوء المزاج ايّام ، ولخلخه سائى بقراط انديشه اش در خبط الدّماغ سرسام ، رازدان رموز حكمت يونانيان ، معرفت اندوز رسوم معالجه ايمانيان.
شيرازه قانون شفاء ، ديباچه ديوان وفاء ، قدوه حكماء العصر ، قبله عرفاء العهد ، وحيد الزمانى ، عظيم الشانى ، حكيم الملكى ، لا زال مقرونا بالنّفائس الرّوحانيّة والأخلاق المسيحيّة ، پيوسته ترقّى وترفّع مدار كمال وتزايد وتضاعف معارج مجد وجلال از درگاه واهب متعال مسألت مى رود. مصراع : چون مسيحا باد بر چرخ اجابت جايگر.
چون [غرض] عرض رنجورى دورى بود به زوائد اطناب ننمود. ترقّب از مكارم اخلاق آن يگانه آفاق اين كه نسخه بند عطّار خانه دار الشّفاء التفات را مقرّر فرمايند كه گاهى قدرى دواء المسك ريخته قلم صحّت رقم در كاغذ پيچيده ، به جهت تقويت مخلصان مهجور ومهجوران رنجور ارسال فرموده باشند.
اى حدس تو برده رنج را از موران |
|
برچيده شد از تو بستر رنجوران |
شهد سخنت شربت نزديكان است |
|
مكتوب تو نسخه شفاى دوران |
يك ترش روئى براى دفع صد مهمان بس است |
|
چين ابرو چوب دربان است صاحب خانه را |
(كتابخانه مجلس شوراى اسلامى ، مجموعه خطى ، ش ٣٥٣٧. ص ١٣٠ ـ ١٣٢)
(١٠)
نامه ميرداماد به ملّا عبد الله شوشترى
بسم الله الرحمن الرحيم