دستگيرى از كسانى كه در بين راه تأليف وتحقيق وتتبع بودند) درخشش ويژه اى داشت. كسانى كه با او معاشرت وحشر ونشر نداشته اند متوجه نمى شوند كه چه مى گويم. آخرين ثمرات مطالعات وبررسى هاى خود را خيلى آسان وبى تكلّف در اختيار هركس كه فكر مى كرد براى او كارساز است قرار مى داد.
شايد شما هم شنيده باشيد كه برخى از اساتيد بخشى از راز ورمزهاى كتاب درسى خود را به ارزانى به شاگردان منتقل نمى كنند وچنين مى انديشند كه بايد امتيازاتى را براى خود محفوظ بدارند. ويا شنيده ايد كه برخى از محققان همين كه خبر مى شوند مطلب بكر آنان را ديگرى در اثر تأليفى خود درج كرده ، ونمك نشناسى نموده ، سخت آشفته مى شوند وفرياد استغاثه واستمداد از اين نهاد واز آن اداره برمى آورند. وباز ديده ايد در برخى كتاب ها (به حق) نوشته شده نقل مطالب اين كتاب بدون ذكر مصدر ممنوع است وو و.
اما سيّدنا العزيز خلق وخوى ديگرى داشت ، وبه اين جهت از راه هاى دور ونزديك ، داخل كشور وخارج آن ، روحانى وغير روحانى ، پير وجوان ، كار كشته ، وتازه كار همه وهمه با اميد به خانه وكتابخانه وچهره باز حاكى از يك دنيا سخاوت وبسط يد او روى مى آوردند ، وكمتر مى شد دست خالى بيايند ودست پر نروند. آرى اين چنين بود ، كه افرادى مانند اينجانب را سالهاى سال به خود جذب كرده بود. حقير حدود بيست سال با او آشنا بودم وبه خانه وكتابخانه او رفت وآمد داشتم واز اطلاعات وآگاهى هاى فراوان او براى كارهايم بهره بردم او همين حق كه بر گردنم داشت موجب شد كه اكنون كه يك سال از درگذشت او مى گذرد دوستان وارادتمندانش به فكر ذكر خيرى از او هستند من هم به سهم خود عرض ادبى داشته باشم.
ايشان در شرح حال خود نوشته وهم مى گفت كه ربع قرن در محضر دو عزيز اسلام وتشيع ودو خدوم به مكتب اهل بيت ، اعنى شيخنا الطهرانى و