المؤلّف وتلميذه شريف العلماء :
قال التنكابني في ترجمة شريف العلماء :
پس از انجام مقدمات ، اوّل به نزد آقا سيّد محمّد تحصيل مى نمود از آن پس نزد سيّد الأساتيد آقا سيّد على نيز تلمذ كرده ودر آخر حال مى گفت : مدت نه سال در نزد آقا سيّد على تلمذ نمود تا اينكه مستغنى از اشتغال وقابل افتا گرديد ، ودر آخر حال مى گفت كه من از استادم منتفع نمى شوم واستادم از جواب ايرادات من عاجز است ، وبسيار از اوقات به جهت عجز از جواب ، تغيّر بالنسبة به شريف العلما مى نمود ، پس با والدش به سوى ديار عجم مسافرت كرد وهر شهرى يك ماه دو ماه اقامه نمود ومنظورش تحصيل كتب واسباب بود ، پس ميسر نشد وكسى به او اعانتى ننمود ، پس به زيارت امام ثامن مشرّف شد وباز به كربلا مراجعت كرد. گويند در اوايل حال يك سال يا كمتر خدمت ميرزا قمى تحصيل كرد ، پس از مراجعت به كربلا باز به مجلس استادش آقا سيّد على حاضر مى شد كه استفاده كند ليكن فايده براى او نداشت چه استادش به سن شيوخيت ومعمّر شده بود ، پس مشغول به مطالعه ومباحثه وكمال سعى را مرعى داشت تا در اندك زمانى استادى شد كه سرآمد مهره حذقه ارباب منقول گرديد. (١)
قال التنكابني في ترجمة استاده ملا عبد الكريم الإيرواني تلميذ صاحب الرياض :
آن جناب مى فرمود كه چون سيّد الأساتيد آقا سيّد على را زمان وفات در رسيد ، من وشريف العلماء را طلبيد وفرمود كه مرا به شما وصيتى است وآن اين است كه مجلس درس پسرم سيّد محمّد را نشكنيد وبه مجلس او حاضر شويد ، پس از وفات سيّد ، من شريف العلما را به همراه گرفتم وبه مجلس درس آقا سيّد محمّد رفتيم وتلامذه مرحوم آقا سيّد على هم جمع شدند تا روزى ديدم شريف العلما به مجلس درس نيامد ، پس از انقضاى مجلس نزد شريف العلما رفتم وبا او در مقام عتاب برآمدم كه چرا به درس حاضر
__________________
(١) قصص العلماء ، ص ١١٣.