غائبه مؤنّث است از فعل ماضى صحيح و ثلاثى و مجرد ومعلوم.
ضَرَبَتْ در اصل ضَرَبَ بود ( مفرد مذكّر غايب بود ) خواستيم مفرده مغايبه مؤنّث بنا كنيم ، تاى ساكنه كه علامت مؤنّث بود در آخرش درآورديم ضَرَبَتْ شد بر وزن فَعَلَتْ. ضاد فاء الفعل ، راء عين الفعل ، باء لام الفعل ، تاى ساكنه علامت واحده مؤنّث ، و ضمير هِىَ در او مستتر است به استتار جايزى ، محلّاً مرفوع است تا فاعلش بوده باشد.
ضَرَبَتَا : يعنى بزدند ايشان دو زنان غائبه در زمان گذشته. صيغه تثنيه مؤنّث غايبه است از فعل ماضى ، صحيح و ثلاثى و مجرّد و معلوم.
ضَرَبَتَا ، در اصل ضَرَبَتْ بود ( مفرد بود ) خواستيم كه تثنيه بنا كنيم چون به تثنيه رسيديم دو بار مى بايست گفت ضَرَبَتْ ضَرَبَتْ ، زايد بر يكى را حذف كرديم ، عوض از محذوف ، الف كه علامت تثنيه بود در آخرش درآورديم ضَرَبَتَا شد بر وزن فَعَلَتا. ضاد فاء الفعل ، راء عين الفعل ، باء لام الفعل ، الف ، علامت تثنيه و هَم ضمير فاعل است و ضمير منفصلش ، هُمَاست.
ضَرَبْنَ : يعنى بزدند ايشان گروه زنان غائبه در زمان گذشته. صيغه جمع مؤنّث غايبه است از فعل ماضى صحيح و ثلاثى و مجرّد و معلوم.
ضَرَبْنَ در
اصل ضَرَبَتْ بود ( مفرد بود ) خواستيم جمع بنا كنيم ، چون به جمع رسيديم ديديم سه بار مى بايست گفت ضَرَبَتْ ضَرَبَتْ ضَرَبَتْ ، زايد بر يكى را حذف كرديم ، عوض از محذوف ، نون كه علامت جمع مؤنّث بود در آخرش درآورديم ضَرَبَتْنَ شد ، تاء دلالت