إعدادات
الذّريعة إلى أصول الشريعة
صاحب رياض العلماء گفته است: زنى فاضله و جليله بوده و از عموى خود كتاب «نهج البلاغه» را روايت كرده است، و بنابر آنچه «قطب راوندى» در آخر شرح خود بر نهج البلاغه آورده شيخ «عبد الرحيم» بغدادى معروف به «ابن الاخوة» از او روايت ميكرده است (١)
ليكن پوشيده نماند كه اگر آنچه صاحب ادب المرتضى از خود گفته صحيح باشد، آنچه به روضات الجنات نسبت داده كه انساب الطالبيين دو دختر به سيد مرتضى نسبت داده قطعا صحيح نيست، زيرا منقول از انساب الطالبيين نسبت دو دختر (زينب و خديجه) به پدر شريف مرتضى است نه به خود او (مراجعه شود).
استادان سيد مرتضى: مورخان جماعتى از اعلام قرن رابع در فنون مختلفه را برشمردهاند كه سيد نزد آنان درس ميخوانده و يا از آنان روايت ميكرده است كه ذيلا نام عدهاى از آنان ذكر ميشود:
١ - «عبد الرحيم بن نباتة الخطيب» متوفى در سال ٣٧٤ كه در علوم ادب و صناعت خطابه امام و استادى ماهر بوده (٢) و «مرتضى» و برادرش «رضى» در كودكى شاگردى او ميكردهاند (٣)
صاحب «ادب المرتضى» در اين نسبت تشكيك ميكند، و ميگويد: من ترجيح ميدهم كه استاد، ابن نباته سعدى شاعر باشد نه خطيب، زيرا خطيب، حلبى و اهل «ميافارقين» بود، و تا آنجا كه من فحص كردهام به بغداد نيامده، ولى «ابن نباته، سعدى» معاصر مرتضى، و اغلب ايام زندگى را در بغداد گذرانده است، و از لحاظ ادب به پايهاى بود كه ممكن است «مرتضى» در كودكى شاگردى او كرده باشد. وى در سال ٣٢٧ متولد شده و در ٤٠٥ وفات يافته است، و ممكن است كلمه «خطيب» اشتباهى از قلم «شهيد» باشد كه ناقل خبر است (٤) .
٢ - «ابو عبد اللّه، محمد بن محمد بن النعمان» معروف به «مفيد» و «ابن المعلم» متولد به سال ٣٣٦ و متوفى به سال ٤١٣، وى متكلم و فقيه، و يكى از بزرگترين زعماى مذهب شيعه اماميه محسوب ميشود، و چنانكه در كتب مسطور و از رجال نجاشى و فهرست شيخ طوسى و كتب ديگر بدست ميآيد داراى نزديك به دويست مؤلف ميباشد، او در دولت بويهى با اهل هر مذهب و عقيدهيى با جلالت و عظمت مناظره ميكرد (٥) .
__________________
(١) ادب المرتضى ص ٨٠ نقل از رياض العلماء نسخه خطى آقا شيخ آقا بزرگ ص ٦٧٠.
(٢) ابن خلكان ج ٢ ص ٣٣١
(٣) روضات الجنات ص ٣٧٥ و ٣٧٦ ط ايران چاپ دوم.
(٤) ادب المرتضى ص ١١٢ پاورقى
(٥) ادب المرتضى ص ١١٣، نقل از تاريخ يافعى حوادث ٤١٣، و مقدمه تهذيب الاحكام ط نجف مطبعة النعمان به سال ١٣٧٧ ه ١٩٥٨ م به عنايت شيخ على آخوندى، نوشته آقاى سيد حسن موسوى خرسان.