جليل، عظيم الشأن بوده و «مرتضى» بلا واسطه و «نجاشى» با واسطه از او روايت ميكنند (١). وى داراى كتابهائى است كه از آن جمله «الرد على الواقفة» و كتاب «التوحيد و نفى التشبيه» (٢) است.
صاحب «ادب المرتضى» گويد: «مرتضى» را استادان ديگرى نيز بوده كه من در اثناء مطالعه كتب رجال خصوصا كتاب «رياض العلماء» به نام آنان برخورد كردهام (٣) .
شاگردان سيد مرتضى: شريف مرتضى را شاگردان بسيارى نيز بوده كه از عدهاى از آنان ذيلا نام برده ميشود:
١ - «محمد بن الحسن بن على الطوسى» ٣٨٥-٤٦٠ شيخ و رئيس طائفه اماميه پس از مرتضى، جليل القدر، عظيم المنزلة، ثقه، عين، صدوق، عارف به اخبار و رجال وفقه و اصول و كلام و ادب و دانشهاى ديگرى بود كه در آن عصر رواج داشت. سيد هر ماه به او ١٢ دينار شهريه مىپرداخت، وى پس از وفات سيد جانشين او در زعامت اماميه گشت و كرسى كلام در بغداد - كه جز به يگانهيى از اعلام عصر داده نميشد - به او تفويض شد، در بغداد فتنهها برپا شد و كتب شيخ در آن فتنهها بسوخت لذا به نجف اشرف مهاجرت كرد و حوزه علميه نجف كه تا بحال مورد افتخار دانشمندان شيعى است تأسيس، و عقائد اصولى و فروعى را تهذيب نمود و از خود در اين باب نظراتى به جاى گذاشت كه تا حدود يك قرن دانشمندان شيعه مقلدان وى محسوب ميشدند و تابحال آراء و نظرات او مورد بحث و تدقيق و استفاده دانشمندان بزرگ واقع شده و ميشود. شيخ طوسى داراى تأليفات بسيارى است كه مهمترين آنها در حديث «تهذيب» و «استبصار» است كه از اصول چهارگانه اماميه است، و در فقه «نهايه» و «خلاف» و «مبسوط»، و در تفسير «تبيان»، و در اصول فقه «عدة الاصول»، و در كلام «تلخيص الشافى» كه تلخيص «الشافى» سيد است و «شرح جمل العلم و العمل» كه به «تمهيد الاصول» موسوم و اصل آن نيز از «سيد» است، و در رجال «فهرست» كه بخواست «سيد مرتضى» آنرا تأليف كرده و «الابواب» كه به «كتاب الرجال» معروف است، و در ادعيه «مصباح المتهجد»، و نيز شيخ داراى كتب ديگرى است كه ذكر آنها خلاف وضع اين مختصر است.
٢ - «حمزة بن عبد العزيز الديلمى» ملقب به «سلار» (سالار) در گذشته به سال ٤٤٨ و يا ٤٦٣ كه يكى از اعاظم اماميه و از اكابر تلاميذ مرتضى و از خواص اصحاب او بود كه بديشان در فتوى اعتماد ميداشت، سيد او را نائب خود در شهر حلب، و گاه جانشين خود در تدريس نيز قرار ميداد، او اولين كسى بود كه به حرمت نماز جمعه در زمان غيبت فتوى داد.
سلار داراى تأليفاتى است كه از آن جمله بايد «المقنع» و «التقريب» (٤) و «المراسم» و
__________________
(١) روضات الجنات ج ١ ص ١٨٣.
(٢) روضات الجنات ص ١٨٣ و رجال ابو على باب العين.
(٣) صاحب «ادب المرتضى» در پاورقى صفحه ١١٦ نام عدهاى از آنان را با ذكر مستند بيان داشته است، مراجعه شود.
(٤) روضات الجنات در ص ٢٠٠ نقل از خلاصه علامه، و همچنين كتب ديگر اين كتاب را به نام «التقريب» ياد ميكنند ولى ادب المرتضى در ص ١١٨ آنرا بنام «التعريب» ياد كرده است.