گشودن گره هاى معنائى متن تا تدوين حكمت. « قرّة العيون » نيز ، تك نگارى فشرده اى است از يكى از مهمترين مباحث فلسفه. در اين ميان ، تنها اثر نراقى كه هم كامل است وهم در نهايت بسط وبدور از ايجاز فراهم آمده ، « جامع الأفكار وناقد الأنظار » اوست كه هرچند تك نگارى است ، امّا از نظر سبك تدوين ـ آن چنان كه گذشت ـ در ميانه آثار نراقى فرد است وبى بديل. نراقى جامع الأفكار را به سال ١١٩٣ ه ق يعنى آنگاه كه در اوج اقتدار علمى وتوان نويسندگى بود آفريد. هم از اين روست كه در اين تحقيق عظيم ، عالى ترين بخش حكمت إلهى ـ يعنى إلهيات بمعنى الأخص ـ را برگزيد تا به تفصيل پيرامن چونى آموزه هاى آن بينديشد وآنچه پيش از او فراهم آمده را بازكاود وسره از ناسره بازشناسد ومجمع البحار اين بخش از حكمت إلهى را سامان دهد. او ـ آن چنان كه خود در پيش نوشت كتاب مى آورد ـ دستمايه هاى خود در تدوين اين اثر را از مجموعه پى نوشتها ونگرش ها وبازنگرش هائى كه بوسيله پيشينيان وپسينيان بر گزارش كرامند قوشچى بر متن تجريد رفته است ، دست ياب كرد. اين دستمايه ها امّا ، بسى فراتر از اين مجموعه است ؛ از همين مجموعه ـ همچون حواشى خفرى ونگرش ها وبازنگرش هاى دوانى ودشتكى و ... ـ كه بگذريم ، گنجينه هائى سترگ از ميراث مكتوب حكمت پژوهان پيشين ـ همچون آثار فارابى وشيخ وبهمنيار وشيخ اشراق وخواجه طوس وميرداماد وصدر المتألّهين و ... ـ وآثار گرانسنگ كلام پژوهان ـ همچون دو گزارش مواقف ومقاصد وگزارش دوانى بر عقائد نسفى ـ ، سلسله آثارى است كه در بازشناسى مصادر حكيم نراق ، نمى توان آنها را ناديده انگاشت. از اين روست كه اثر حاضر ، بهترين ـ ويا تنها؟ ـ معرّف چهره حكمى حكيم نراق است. واگر همچون او كسى ، چنين كاوشى در سراسر مباحث اين علم مى نمود واين چنين به تفصيل به تدوين آن مى پرداخت ، مى توانيم گفت كه بدون ترديد آن اثر در جغرافياى انديشه واثرپردازى حكمت وحكمت پژوهى سخت جايگاه مى يافت وبر صدر مى نشست وقدر مى ديد ؛ ودريغ كه چنين نشد.