فذلكة
مطلبى مهمّ قابل توجّه
بايد دانست كه با قطع نظر از كلمات علماى رجال وبيانات نگارندگان تراجم ـ أحوال عظمت شأن وجلالت قدر فضل بن شاذان را با اندك تأمّلى در كتب أعلام علماى شيعه ـ رضوان الله عليهم ـ مى توان دريافت توضيح اين مطلب آنكه چون بكتب أهل حلّ وعقد وأرباب ردّ وقبول از فرقه حقّه شيعه نگاه مى كنيم مى بينيم كه در همه كتب ايشان أعمّ از رجال وحديث وتفسير وكلام وفقه وأصول وغير ذلك در مقام جرح وتعديل ونفى واثبات ونقض وابرام بقول فضل اعتنائى به سزا مى كنند ، وكلام وى را فوق العاده بزرگ مى شمارند ؛ وبه سخن وى أهمّيّتى بى حدّ قائل مى شوند ، وكلمات وى را بدون دغدغه وتزلزل مى پذيرند ، ونام وى را بتجليل وتبجيل تمام مى برند ، واين امر كه نزد أهل فنّ مسلّم ودر غايت وضوح است خود كشف از مقام فضل بن شاذان در ميان طايفه شيعه مى كند وبزبان حال كه فصيحتر از زبان مقال است مى گويد كه : فضل از اكابر اين طائفه وأعاظم ايشان است به طورى كه در اثبات عظمت وجلالت او حاجتى به هيچگونه دليل وبرهان ديگر نيست.
پس با توجّه بأمر مذكور معلوم مى شود كه برخى از عقائد واهى وأمور باطل كه بعضى از مردم آنها را بفضل بن شاذان نسبت داده است وأهل تحقيق آنها را تكذيب كرده وبى اساس معرّفى نموده اند مقام بسى شامخ وپايه بسيار بلند او را متزلزل نمى كند ونسبت آن امور به وى از قبيل نسبتهاى بى اساس وأمور باطله خواهد بود وشاعر عرب در اين باب بسيار نيكو گفته است :
« قد قيل : انّ الاله ذو ولد |
|
وقيل : انّ الرّسول قد كهنا » |
« ما نجا الله والرّسول معا |
|
من لسان الورى فكيف أنا » |