يعنى
جماعتى گفته اند كه : خدا فرزند دارد ، وگروهى گفته اند كه : پيغمبر كاهن وساحر وجادوگر بوده است ، پس وقتى كه خدا كه آفريننده موجودات است وپيغمبر كه أشرف مخلوقات است از زبان مردم نرسته باشند واز نسبتهاى أمور بى أساس أساس بساحت مقدّس ايشان در امان نمانده باشند حال من كه يكى از أفراد بشر هستم وبا توجّه بعظمت خدا وپيغمبر هيچ گونه ارزشى ندارم چه خواهد بود!؟ وچه تهمتهائى كه در حقّ من نخواهند گفت وچه قدر أمور باطلى كه بمن نسبت نخواهند داد مخصوصا با توجّه بمقام ومنزلت وعظمت وجلالتى كه فضل در نزد حضرات معصومين ـ عليهمالسلام ـ داشته است زيرا بديهى است كه اين شخص وچنين شخصيّت بدون حاسد نخواهد بود وبطور حتم بدخواه ومغرض خواهد داشت ، با وجود اين جواب غالب آنها در قسمت عربى مقدّمه كتاب ضمن نقل كلمات علماى أعلام ـ أعلى الله درجاتهم ـ روشن خواهد شد ان شاء الله تعالى ، فانتظروا انّا معكم من المنتظرين.
چون نصوصى كه بر مطالب مذكوره در اين مقدّمه فارسى دلالت دارد بزبان عربى است وبديهى است كه استفاده أهل فضل از متن عبارات عربى كه نصوص شرح حال گذشته است بيشتر خواهد بود از اين روى كلمات علماى اعلام ـ رضوان الله عليهم ـ را تا حدّى مبسوطتر از مقدّمه مختصر فارسى مذكور در اينجا درج مى كنيم تا فايده آن بيشتر باشد وجاى اعتراض براى أهل فضل نماند كه چرا مقدّمه را بنصّ عبارات علماى رجال كه همه بزبان عربى است قرار نداديد ، مخصوصا با توجّه به اينكه خود كتاب بزبان شريف عربى است كه زبان دينى ما وساير مسلمانان جهان است پس از خدا يارى مى جوئيم ومى گوئيم :