جمله حوادث اين سال فرمان نقابت طالبيان، و نظر در مظالم، و امارت حج بود كه براى «ابو محمد، حسين بن موسى، موسوى» نوشته شد، و دو فرزندش «مرتضى، ابو القاسم» و «رضى، ابو الحسن» به جانشينى او انتخاب شدند، و از دار الخلافه به ايشان خلعت داده شد (١) .
اين مناصب بزرگ را شريف مرتضى اصالة بين سالهاى ٤٠٦-٤٣٦ هجرى متصدى شد. و در روز تصدى، عهدنامه او در حضور فخر الملك و اشراف و قضات و فقها قراءت شد و اين عبارت از آن عهدنامه است «هذا ما عاهد «عبد اللّه ابو العباس احمد الامام القادر باللّه امير المؤمنين» الى على بن موسى العلوى حين قربته اليه الانساب الزكية و قدمته لديه الاسباب القوية و استظل معه باغصان الدوحة الكريمة و اختص عنده بوسائل الحرمة الوكيدة فقلد الحج و النقابة و امره بتقوى اللّه» (٢) .
در سال ٣٩٧ بهاء الدوله بموجب فرمانى سيد را به ذو المجدين ملقب ساخت (٣) .
انتشار امر فاطميان مصر خليفه عباسى را به وحشت انداخت، و وى را برانگيخت تا براى شهادت به نادرستى نسبت فاطميان به شخصيات بارزه مجتمع خود پناه برد، در مقدم ايشان از «مرتضى» و «رضى» درخواست توقيع كرد (٤) .
مقام اجتماعى سيد بطورى بالا رفت كه در آن هنگام كه لشگريان بر پادشاه بويهى شوريدند خانه سيد پناهگاه پادشاه و وزرا شد (٥) .
از اين مقوله سخن بسيار است و در تواريخ مسطور، و خلاصه اينكه: سيد در وقايع سياسى مرجع بسيار مهمى بود و گاه مثل پادشاه و خليفه و ديگر پيشوايان بدو پناه ميبردند (٦) .
سيد بسيار توانگر و ثروتمند بود، و در رجال دين و علم و ادب از معاصران او كمتر ميتوان نظير او را يافت، گويند: او و برادرش «رضى» در آن ايام كه به جانشينى پدر متصدى امارت حج بودند در راه سلامت حجاج از مال شخصى خود نه هزار دينار به راه زنان عرب پرداختند (٧) .
از يحيى بن الحسين علوى زيدى روايت شده كه سيد هر سال بيست و چهار هزار دينار عائدى ملكى داشت (٨) . از قاضى تنوخى روايت شده كه «مرتضى» بقدرى از املاك بجاى گذاشت كه در وصف
__________________
(١) صاحب ادب المرتضى در ص ١٠٤-١٠٦ گويد: نقابت سيد نقابت عامه بوده، و امارت او بر حج ولايت بر اقامه حج، و ولايت او بر مظالم ولايت تشريعيه و تنفيذيه، و شرط تصدى اين نوع مناصب اين است كه متصدى داراى بالاترين مقام علمى و اخلاقى، و واجد شرائط شرافت و عدالت باشد. (براى اطلاع بر حقيقت اين مناصب و اقسام و احكام و شروط تصدى آن رجوع شود به «الاحكام السلطانية» تأليف ماوردى معاصر مرتضى ص ١٦٤ و ١٨٥ و ١٨٠ ط بون).
(٢) كامل و منتظم حوادث ٤٠٦.
(٣) منتظم حوادث ٣٩٧.
(٤) كامل و منتظم حوادث ٤٠٢
(٥) كامل و منتظم حوادث ٤٢٤ و ٤٢٧.
(٦) منتظم حوادث ٤٢٣ و ٤٢٧، و ديوان مرتضى ج ٥ ص ١٦ نسخه سماوى (ادب المرتضى ص ١٠٩).
(٧) منتظم حوادث ٣٨٩ و روضات الجنات ص ٣٧٥.
(٨) معجم الادباء ج ٥ ص ١٧٧ ط بون (ادب المرتضى ص ١١٠)