نگنجد، وى داراى هشتاد قريه آباد بين بغداد و كربلا بود (١). گويند: سيد مدرسه و طلابى داشت كه خود متكفل مخارج آنها بود، و أحيانا به هر دانشجو در ماه دوازده و يا هشت دينار مىپرداخت، و بعضى از فقراء غير مسلمان نيز بقصد استفاده از اين شهريه نزد او علم فلك ميآموختند (٢). و او قريهيى براى كاغذ فقها وقف كرده بود (٣) .
وى ٨٠ هزار مجلد كتاب از مقروءات و مصنفات و محفوظات خود بجاى گذاشت، صاحب روضات الجنات از ثعالبى نقل ميكند كه پس از اينكه قسمت مهمى از اين كتب به رؤسا و وزرا اهدا گرديد بقيه به ٣٠ هزار دينار تقويم شد (٤) .
سيد مرتضى را به «ذو الثمانين» و يا «ثمانينى» ملقب كردهاند، چرا كه ٨٠ كتاب تأليف نمود، و ٨٠ قريه مالك بود، و ٨٠ سال زندگى كرد (٥) ، و چنانكه گفته شد ٨٠ هزار جلد كتاب داشت.
او به «علم الهدى» نيز ملقب شد، زيرا در سال ٤٢٠ كه وزير «ابو سعيد، محمد بن عبد الرحيم» مريض شد على بن ابى طالب عليهالسلام ،را در خواب ديد كه به او ميگويد: به «علم الهدى» بگو: بر تو فاتحه بخواند تا بهبوديابى، پرسيد: «علم الهدى» كيست؟ فرمود: «على بن الحسين الموسوى»، وزير بدين عنوان بر او نامه بنوشت، سيد اين لقب را بر خود شناعتى دانست و از قبول آن امتناع ورزيد، وزير گفت: به خدا سوگند براى تو ننوشتم جز آنچه امير المؤمنين - ع - فرمود، چون «القادر باللّه» اين قصه بشنيد براى مرتضى بنوشت: آنچه جدت تو را بدان ملقب نموده بپذير، مرتضى پذيرفت (٦) .
گويند: «ابو العلاء معرى» را پس از بازگشت از عراق از شأن سيد مرتضى پرسيدند، در جواب گفت:
يا سائلى عنه لما جئت تسأله |
|
الا هو الرجل العارى من العار |
لوجئته لرأيت الناس فى رجل |
|
والدهر فى ساعة والارض فى دار(٧) |
در سال ٤٠٦ برادرش «رضى» وفات يافت، مردم همه بر جنازه او حاضر شدند، او نتوانست برادرش را در حال نزع و يا روى شانهها ببيند، به مشهد كاظمين - ع - پناه برد، وزير «فخر الملك» او را به خانه بازگردانيد و در مجلس تعزيت بنشست، و برادر را به قصيدهيى لبريز از حزن و اندوه مرثيه گفت (٨) .
__________________
(١) ادب المرتضى نقل از رياض العلماء ص ٤٧١.
(٢) ادب المرتضى نقل از رياض العلماء ترجمه شيخ طوسى و ابن براج.
(٣) روضات الجنات ص ٣٧٥.
(٤) روضات الجنات ص ٣٧٥.
(٥) روضات الجنات ص ٣٧٥.
(٦) روضات الجنات ص ٣٧٥.
(٧) روضات الجنات ج ١ ص ٧٤.
(٨) منتظم ابن جوزى و كامل ابن اثير حوادث ٤٠٦