مادرش ( فاطمه ) فرزند ( حسن ) ملقب به ( الناصر الصغير ) نقيب علويان در بغداد ، و (حسن) فرزند احمد بن الحسن ( الناصر الکبير الاطروش ) بن علي بن الحسن بن علي بن عمر الاشرف بن علي زين العابدين ( چهارمين امام شيعه اماميه ) بود ، و بنابر اين از طرف مادر نسب او بعلويان طبرستان مي رسد .
از کتب بسيار بدست مي آيد که پدر و اجداد ( مرتضي ) داراي مقامات عاليه و مناصب رفيعه ظاهري و معنوي بوده اند (١) و چنانکه از سلسله او هويدا است از ناحيه ابوين در فاصله کوتاهي به امامين همامين ( موسي الکاظم ) و ( علي زين العابدين ) منتهي مي گرديده است .
اين نسب رفيع و وقايعى كه اتفاق ميافتاد (٢) موجب شد كه براى معاصران او و حتى براى خود او نسبت به آيندهاش احساسى بس شگرف پديد آيد كه در پيدايش شخصيت عظيم علمى و اجتماعى او فوق العاده مؤثر واقع شود: معاصران، وى را بديده تعظيم و تكريم مينگريستند، و خود او نيز غالبا به شخصيت ممتاز خود و پدرانش فخر و مباهات ميكرد (٣) . و همين موجبات او را به وظايف خطيرى كه آينده بعهده او ميگذاشت آگاه ميساخت، و لذا همواره در تكميل شخصيت خود از هر حيث نهايت كوشش را مبذول ميداشت.
بخوبى معلوم نيست كه او از چه وقت، و به چهچيز، در آغاز تحصيل دانش اشتغال ورزيده، همينقدر معلوم است كه در كودكى بين دوازده و پانزده سالگى نزد ابن نباته به فراگرفتن ادب اشتغال داشته (٤) و بنابراين بنظر ميرسد كه در آن هنگام كه مادرش او را براى تحصيل فقه نزد «مفيد» برده سن او از حدود پانزده سال كمتر نبوده، زيرا برادرش «رضى» نيز با او بوده، و «رضى» در حدود چهار يا پنج سال از او كوچكتر بوده. و بعيد است كه او قبل از اينكه طرفى از علوم ادبى - كه مقدمه فقه است - بسته باشد به تحصيل فقه اشتغال ورزيده باشد.
آثار علمى و ادبى او گواه صادقى است بر اينكه او از سنين كودكى در تحصيل دانش نهايت كوشش را مبذول ميداشته بطورى كه در بيست و هفتمين سال عمر خود مرجع فقهى و كلامى شمرده شد، و از اين پس اماميه و غير اماميه از بلاد مختلف اسلامى بوسيله نامهها و رسالهها به او رجوع ميكردند (٥) .
مقام علمى «مرتضى» بىنياز از بيان است. وى بىشك يكى از بزرگترين دانشمندان شيعه اماميه محسوب ميشود، و چنانكه از تصنيفات و تأليفات بسيار او بدست ميآيد در بسيارى از علوم عصر خويش چون كلام، فقه، اصول، تفسير، فلسفه الهى، فلك، انواع ادب: از لغت، نحو،
__________________
(١) رجوع شود به شرح ابن ابى الحديد ج ١ ص ١٠ ط دار الحلبى، و منهج المقال ص ٢٧ چاپ ايران، و كامل و منتظم حوادث ٣٠١ و ٣١٠ و ٤٠٠ ه، و ناصريات ص ١ چاپ ايران سال ١٢٧٥، و كتب ديگر.
(٢) مانند خواب «شيخ مفيد» كه در بيشتر تواريخ و تراجم مسطور است و نظائر آن.
(٣) رجوع شود به فهرست اغراض و مضامين ديوان سيد چاپ قاهره در سال ١٩٥٨.
(٤) «روضات الجنات» نقل از «الدرجات الرفيعة» چاپ دوم ص ٣٧٥.
(٥) «المسائل الموصلية الاولى» ملاحظه شود كه در سال ٣٨٢ تأليف شده است