رُسْتُمْ : صيغه جمع مخاطب مذكّر است از فعل ماضى ثلاثى مجرّد معتلّ العين از باب نَصَرَ ، يَنْصُرُ ، مذكّر واحد راسَ مثل قالَ ، مضارع يَرُوسُ مثل يَقُولُ در صرفش مى گويى : راسَ ، راسا ، راسُوا ، راسَتْ ، راسَتا ، رُسْنَ ، رُسْتَ ، رُسْتُما ، رُسْتُمْ. و معنايش يعنى سنگ انداخته ايد شما جمع مردان حاضر در زمان گذشته.
اَجارَ : در اصل اَجْيَرَ بود مثل اَكْرَمَ ، ياء حرف عله متحرك ماقبلش حرف صحيح ساكن ، حركت ياء را نقل كرديم به ماقبل ، ياء در موضع حركت بود و ماقبل مفتوح قلب كرديم به الف اَجارَ شد. مضارعش يُجيرُ. در قرآن مجيد : وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيْهِ (١) ، در اصل يُجْيِرُ بود ، كسره بر ياء ثقيل بود به ماقبل دادند يُجيرُ شد. اَجِرْنى امر است از تُجْيِرُ ، تاء كه حرف مضارع بود از اولش انداختيم و آخر را به صورت جزم در آورديم ، ابتدا به سكون شد ، چون ابتداء به سكون محال است محتاج شديم به همزه پس همزه قطع مفتوح در اولش درآورديم اَجْيِرُ شد. كسره بر ياء ثقيل بود به ماقبل دادند كه جيم باشد ، پس التقاء ساكنين شد ميان ياء و راء ، ياء را از جهت دفع التقاء ساكنين انداختيم اَجِرْ شد ، پس ياء متكلم به او ملحق شد و نون وقايه درآوردند اَجِرْنى شد (٢).
صِلْ : امر است از تَصِلُ ، تاء كه حرف مضارع بود از اولش انداختيم ،
____________________________
(١) المؤمنون : ٨٨.
(٢) در باب افعال امر از مضارع دست نخورده ساخته مى شود كه داراى همزه است كه در اينجا تُاَجْيِرُ است.