اِنَّ : در اِنَّ هِنْدُ الْمَليحَةُ الْحَسناءُ ، بدانكه اِنَّ امر است مؤكد بنون تأكيد ثقيله در اصل تَاِىُ بود ، تاء كه حرف مضارع بود از اولش انداختيم و آخرش مجزوم نموديم ياء افتاد «اِ» شد ، بعد از آن مؤكد كرديم بنون تأكيد ثقيله اِنَّ شد. فعل ماضيش وَأَىٰ ، مضارعش يَأى مثل وَقىٰ يَقى. و هِنْدُ منادىٰ است كه حرف ندا از او حذف شده در اصل يا هِنْدُ بود ، وَالْمَليحَةُ الْحَسَناءُ صفت اند از براى هند ، يعنى وعده بده اى هند ، البتّة (١).
خَصَّمَ : بفتح خاء و صاد صيغه مفرد مذكر غايب فعل ماضى است از باب اِفْتِعال ، در اصل اِخْتَصَمَ بود تاء از حروف مهموسه منخفضه است و صاد از حروف مستعليه مطبقه پس منافات بود ميانه ايشان ، پس تاء را به صاد قلب كرديم اِخْصَصَمَ شد ، اجتماع حرفين متجانسين شد ، فتحه صاد اول را به ماقبل داديم كه خاء باشد ودر ثانى ادغام كرديم اِخَصَّمَ شد. به جهت متحرك بودن خاء مستغنى از همزه شديم ، همزه افتاد خَصَّمَ شد.
لَمْ يَنْتَهِ : فعل مضارع است مجزوم به لَمْ در اصل يَنْتَهِىُ بود ، لَمْ جازمه بر سرش داخل شد و آخرش را مجزوم نمود ياء را انداخت لَمْ يَنْتَهِ شد. در سوره علق : لَئِن لَّمْ يَنتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِيَةِ نَاصِيَةٍ كَاذِبَةٍ (٢). و اعلال لَنَسْفَعًا مذكور شد. وبعضى لَنَسْفَعَنْ با نون تأكيد خفيفه و لَنَسْفَعَنَّ بنون تأكيد ثقيله ولا نَسْفَعَنْ خوانده اند و در كتابت خط قرآن مجيد لَنَسْفَعاً به الف
____________________________
(١) اِنَّ در اصل اِىْ بود و نه اِ زيرا : اِ تأكيدش اِيَنَّ است. |
(٢) سورة العلق : ١٥. |