قرار دارند (١٦).
قسم دوم آن براى مقابله ومبارزه با فلسفه يونان ودر زمان عباسيان ايجاد شده است (١٧).
تاريخ علم كلام
عامل پيدايش ورونق كلام را هر چه بدانيم ، چه تعمّق فكرى وعقلى مسلمانان عجم در دورانهاى بعد از پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله (١٨) ، چه طبيعت حكومت جبّارانه بنى اميّه (١٩) ، وچه كينه دشمنان ديرينه اسلام كه در جبهه سياسى ونظامى شكست خورده بودند وبه قصد انتقام واز راه القاء شبهات وانحراف فرهنگى به ميدان مى آمدند وعلم كلام در جهت پاسخ به شبهات آنان از آن زمان آغاز شد (٢٠) ، شكى نيست كه طبيعت پويا وآزاد وعقلگراى اسلام واحكام متكامل آن ، عامل مهمى در گرايش دانشمندان به سوى گسترش مباحث علم كلام بوده است (٢١).
موقعيّت علم كلام
قضاوت درباره علم كلام وارزش ويا نكوهش آن متفاوت است. جمعى بر اين عقيده اند كه علم كلام اشرف علوم است ، چرا كه موضوع آن ذات وصفات خداوند است وروشن است كه شرافت هر علمى به شرافت موضوع آن بستگى دارد (٢٢).
گروهى ديگر بر اين تصوّراند كه توجّه وفراگيرى علم كلام ، در حدّ فسق ، وبلكه زندقه وكفر است ، چرا كه اساس آن تقليد از فلسفه يونان وانحراف از ظواهر اسلام است (٢٣).
حتى در مورد منطق هم كه ابزار استدلال ومقدمه علم كلام است اين تصوّر وجود داشته است (٢٤). از اين دو عقيده افراطى كه بگذريم ، بى شك توجّه دانشمندانى با شهرت ومقبوليت جهانى به علم كلام وتأليفات فراوان در اين رشته همچون شيخ مفيد (٢٥) وسيّد مرتضى (٢٦) وشيخ طوسى (٢٧) وخواجه طوسى (٢٨) وعلّامه حلّى (٢٩) از اماميه ، واشعرى (٣٠) وغزّالي (٣١) وفخر رازى (٣٢) از عامّه موقعيت والاى اين علم را نشان مى دهد. واز همه مهمتر احترام فوق العاده امامان شيعه به شاگردان متكلّم خويش شاهدى صادق بر رفعت مقام اين علم است (٣٣).