__________________
مرتسم است در نفس ناطقه نيز انطباع مى پذيرد چنانچه در آئينه صورت مقابله منعكس مى شود واز نفس ناطقه در حس مشترك مى افتد وقوت متصرفه از حس مشترك گرفته تفصيل وتركيب مى دهد پس گاهى آن صور را لباسى وكسوتى ديگر مى پوشاند وبه علاقه تماثل وتشابه از نظيرى به نظيرى ديگر انتقال مى كند چنانچه صورت مرواريد را مثلا لباس دانهاى أنار دهد وگاهى به علاقه تضاد ومباينت از ضدي به ضد ديگر رجوع كند چنانكه خنده را كسوت گريه بخشد وبالعكس ودرين قسم احتياج بتعبير افتد وگاهى بجنسه بى تعبير وتلبيس بيرون آرد واين نوع را احتياج بتعبير نبود پس آنچه ديده است بعينه بوقوع آيد وگاهى قوت متخيله اين همه صور را از صور مخزونه خيالى گيرد كه در حالت يقظه در وى محفوظ شده اند ولهذا در اكثر احوال در خواب همان بيند كه در بيداري اكثر در فكر وخيال آن باشد وگاهى بجهت امراض نيز صور مناسب حال او ديده شود چنانچه دموي مزاج رنگهاى سرخ بيند وصفراوي آتشها واخگرها بيند ودر حالت غلبه رياح پريدن خود را بيند وسوداوي مزاج كوهها ودودها بيند وبلغمي آبها وبارانها ورنگهاى سفيد بيند وديدن اين هر دو قسم در خواب اعتبار ندارد وتعبيرى نشايد واين را اضغاث احلام خوانند. وطائفه صوفيه كه قائل اند بعالم مثال درين مقام تحقيقي ديگر دارند وآن مذكور است در كتب ايشان. واكثر اطلاق رويا بر خواب نيك آيد وخواب بد را حلم گويند بضم حا واين تخصيص شرعي است ودر لغت بمعني مطلق خواب است. قال رسول الله صلىاللهعليهوسلم الرؤيا الصالحة جزء من ستة واربعين جزء من النبوة متفق عليه درين حديث به چند وجوه اشكال وارد مى شود يكى آنكه جزء نبوت يا نبوت باشد پس بايد كه غير نبي را نباشد وحال آنكه رؤياى صالحه غير نبي را نيز مى باشد ديگر آنكه نبوت نسبتي وصفتي است پس بودن رؤياى صالحه جزء آنچه معني دارد ديگر آنكه رؤياى صالحه مثل معجزات وكشف وديگر صفات وحالات انبيا را است كه از نتائج وآثار نبوت است نه اجزاى آن پس وجه جزئيت وى از نبوت چيست ديگر آنكه دور نبوت گذشت ورؤياى صالحه باقي است پس جزئيت وى از نبوت چگونه درست بود زيرا چه وجود جزء بدون كل محال است چنانچه وجود كل بدون جزء. ديگر آنكه وجه تجزيه نبوت به چهل وشش جزء واعتبار كردن رويا يك جزء از ان چيست. جواب از اشكال اوّل آنكه مراد آن است كه جزء است از نبوت در حق انبيا چه ايشان را وحي در منام مى باشد واين جواب منتقض است به آنكه در حديث ديگر آمده است كه رؤيا المؤمن جزء من ستة واربعين جزء الحديث وجواب از اشكال دوم وسيم وچهارم آنكه رويا جزوي است از اجزاى علوم نبوت بلكه اجزاى طرق علوم نبوت وعلوم نبوت باقي است چنانكه در حديث آمده است ذهبت النبوة وبقيت المبشرات وهي الرؤيا الصالحة. وبعضى گفته اند كه مراد آن است كه رؤياى صالحه اثرى است از آثار نبوت كه بمحض از فيضان إلهي وإلهام رباني است واين اثر باقي است از آثار نبوت وجزء بي كل مى باشد اما در آن حالت وصف جزئيت نمى باشد مگر باعتبار ما كان. وبعضى گفته اند كه نبوت اينجا بمعني انباء است يعني رؤياى صالحه اخبار صدق است كه كذب در وى نيست ودر بعضي حديث تصريح باين معني آمده است. وبعضى گفته اند كه مراد بجزئيت متعارف اهل معقول نيست بلكه مراد آنست كه رؤياى صالحه صفتى از صفات نبوت است وفضيلتى است از فضائل نبوت وبعضى از صفات انبيا در غير انبيا نيز يافته مى شود چنانچه در حديث ديگر آمده است كه راه روشن ونيكو وحلم وميانه روي از نبوت است. حاصل آنكه اصل جميع صفات كمال نبوت است ومأخوذ از آنجا است وتخصيص رويا بجهت مزيد اختصاص است در باب كشف وصفائي قلب وشك نيست كه جميع كرامات وتمامي مكاشفات سايه نبوت است وپرتوى است از ان. اما وجه تخصيص بعدد ستة واربعين آن است كه زمان نبوت بيست وسه سال است وابتداي وحي به رؤياى صالحه بود وآن در مدت شش ماه بوده ونسبت شش ماه با بيست وسه سال نسبت يكى به چهل وشش واست وتوريشي گفته كه حصر مدت وحي در بيست وسه سال مسلم است چه وارد است در روايات معتد بها اما بودن زمان رويا درين مدت شش ماه چيزى است كه قائل آن در نفس خود اندازه كرده بى مساعدت نص وروايت انتهى. حاصل آنكه براى تعيين مدت مذكوره اصلى نيست وسندي صحيح نه آرى مذهب اكثر محدثان آن است كه آن حضرت صلىاللهعليهوسلم در مدت شش ماه به مرتبه نبوت مخصوص بود ومكلف بود بتهذيب نفس خود خاصة پس از آن مأمور گشت بدعوت وابلاغ كه نزد ايشان عبارت از رسالت است وبمذهب ايشان لازم نيست كه نبي داعي ومبلغ باشد بلكه اگر وحي كرده شود به سوى وى خاصة براى تهذيب نفس وى كافي است در باب تحقق درجه نبوت پس اگر ثابت شود كه وحي درين مدت در منام بود ثابت شود مقصود قائل اما اين محل كلام بر حسب مذهب ايشان باشد پس احتياط در باب تخصيص عدد مذكور تفويض است بعلم نبوت چه امثال اين علوم از خواص انبياست وبقياس عقل بكنه آن نتوان رسيد. وهمچنين است حكم اعداد در جميع مواضع مثل اعداد ركعات وتسبيحات واعداد نصاب زكاة ومقادير زكاة واعداد افعال حج مانند اعداد طواف رمي جمار وسعي وامثال آنها. ودر مواهب لدنيه ميگويد كه بعض علماء مراتب وحي وطريقهاى آن را چهل وشش نوع ذكر كرده اند ورؤياى صادقه يكى از آنها است. قال النبي صلىاللهعليهوآلهوسلم من رآني في المنام فقد رآني فان الشيطان لا يتمثل في صورتي متفق عليه. بعضى از ارباب تحقيق گفته اند كه شيطان بمثال حق تعالى مى توان