يا تأويل به آنچه به زودى مى آيد إن شاء الله.
پس تعيّن يافت بر قول به وقوع معراج وجسمانيّت به آن به آسمانها التزام به بودن آن در تمام شب ، چنانچه ظاهر اطلاق آيه است آن موقع كه فرمود : (أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا) (١) چه به درستى كه ظور ليل از حيثيت اطلاق آن ، در تمامى ليل است ، چنانچه ظهور «عبد» در جسم است با روح نه روح تنها ، پس مستفاد مى شود از همين آيه جسمانى بودن معراج ، ودر شب در آن اندازه كه قريب مى شود به تمام آن ، يا در آن مقدار كه قريب مى گردد به ثلث شب ؛ چنانچه ظاهر بعضى اخبار همين است ، واز آن خبرها است خبر سابق مروى از احتجاج.
وسير به به سوى ما فوق هفت آسمان در مثل شبى يا ثلث آن [بوده] با بودن ثخن وسطبرى هر آسمان سيرگاه ومسيره پانصد سال وفصل وفاصله ميان هر آسمان با ديگرى همچنين بنا به بعضى اخبار (٢) ، با مجموع فواصل مقدار سير پنجاه هزار سال چنانچه گذشت در بعضى اخبار (٣) ، وآن مطابق است به بودن مسافت بين آفتاب وزمين هفتاد ودو ميليون از فرسخ بنا به آنچه ذكر كرديم آن را در سابقاً.
نقل شده از بعضى علماء اروپا براى اين كه مسيره يوم غالباً هشت فرسخ است ، وخارج تقسيم اين عدد گذشته بر هشت ، نه ميليون از روزها است ، وخارج تقسيم همين بر سيصد وشصت ، بيت وپنج هزار از سالها است ، وآفتاب در وسط مانند «شمسة القلاده» است ، پس ضِعف (دو برابر) عدد مذكوره پنجاه هزار سال است چنانچه ـ معصوم سلام الله عليه ـ به آن خبر داد ، وهمين فخر كفايت مى كند ايشان را آن موقع كه خبر دادند به آنچه فهميد آن را استادان وحذاق علماى اين عصر به چهارده قرن پيش از اين تا به غير آنها از آنچه بيان كرد آن را اهل بيت عصمت ونفهميد اكثر آن را علماى عصر مگر كمى بعد از مداقّه عميقه.
وهر طور بوده باشد ، پس اين استبعاد ودور شمردن از حيثيت وقوع سير [اين] مسافت پنجاه هزار سال است در يك شب يا ثلث آن براى جسد عنصرى وبدن طبيعى و
__________________
١. سوره اسراء ، آيه ١.
٢. الأمالي للصدوق ، ص ٤٣٥ ؛ المجازات النبوية ، ص ٣٤٩ ؛ الاختصاص مفيد ، ص ٣٦٤ ؛ بحار الأنوار ، ج ١١ ، ص ٢٧٧.
٣. الكافي ، ج ٨ ، ص ١٤٣ ، ح ١٠٨ ؛ شرح أصول الكافي ، مازندرانى ، ج ١٢ ، ص ١٤١ ؛ الأمالي للطوسي ، ص ١١١ ؛ بحار الأنوار ، ج ٧ ، ص ١٢٣.